خروج ایالاتمتحده از برجام موجب بحث جدی بین مخالفان و طرفداران این توافق نافرجام شده است.از یک سو کسانی که بر این باورند که تصمیم ترامپ تصمیم بدی است و خروج او بدترین گزینه بوده و از سوی دیگر، افرادی آن را تأیید میکنند، موافقین خروج آمریکا از برجام معتقدند که برجام نه تنها سبد کالای خانوادههای ایرانی را پربار نکرد بلکه این فرصت را به جمهوری اسلامی داد تا از سود سرشار پولهای آزاد شده به سیاست نفوذ خود در کشورهای همسایه و منطقه خاورمیانه قدرت بیشتری ببخشد.
در تاریخ پس از استعمار خاورمیانه هرگز شاهد این نبودیم که قدرتهای غربی به طور همزمان سیاست های مماشات (appeasment) و مهار (containment) را بهعنوان یک استراتژی در برخورد با یک رژیم اجرا کرده است . اگر ما این پیشفرض را قبول داشته باشیم این اوباما بود که با بازگرداندن میلیاردها دلار به ایران عملاً به ایران این قدرت را داد که آن حکومت از طریق ابزارهای نظامی و مالی خود در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و به طور مشخصتر در نیروی قدس سپاه با فراغ بال به استمرار تسلیحات و پشتیبانیهای مالی و نظامی در عراق، لبنان و سوریه بپردازد.
درست در همین ایام بود که حزبالله لبنان با امکانات فراگیر مالی کمپینهای تبلیغاتی گسترده در لبنان داشت و نیروهای زیر نظر ایران در عراق به صورت چشمگیری در انتخابات شرکت کردند، درواقع این دلارهای تهران – اوباما بود که این قدرت را به آنها داد!بر اساس تحقیقات استفان هایدمن، کارشناس مسائل سوریه در سال ۲۰۱۵، ایران سالانه ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار به اسد کمک میکند، بنیاد دفاع از دموکراسیها نیز معتقد است ایران سالانه رقمی حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون دلار برای کمک به حزبالله اختصاص داده است. این گفته را البته حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان نیز تائید میکند! او صراحتاً گفته است: «تا زمانی که در ایران پول وجود داشته باشد، حزبالله نیز پول دارد و از سلاح تا غذای ما را او تأمین میکند!»
پس از توافق برجام که بسیاری از منتقدان آن را بزرگترین فرصت غرب به تهران میدانستند بانک جهانی گزارش داد که ۳۰ ملیارد دلار از داراییهای بلوکهشده ایران آزادشده است. طبق آنچه دونالد ترامپ گفته است و تهران هرگز تکذیب نکرده است تاکنون در این توافق ایران ۱۵۰ میلیارد دلار دریافت کرده و علاوه بر آنیک میلیارد و هشتصد میلیون دلار پول نقد نیز دریافت کرد! .
سؤال اینجاست در طی این دو سال بعد از برجام هیچ مسئولی در حکومت ایران هیچ توضیحی در قبال این پولها نداده است و اینکه این پولها چه شد و در کدام مسیر هزینه و یا سرمایهگذاری شده است تهران سکوت کرده است .
سایت مشرق نیوز از سایتهای نزدیک به نهادهای امنیتی سپاه مینویسد: «از زمان روی کار آمدن دولت روحانی در سال ۲۰۱۳، بیش از نیمی از کارخانهها در ایران ورشکسته یا نیمه ورشکسته با حداقل ظرفیت تولید بودهاند. برخی از این کارخانهها بیش از نیم قرن سابقه داشتهاند؛ مانند شرکت داروگر (بعد از ۹۰ سال)، کارخانه معظم ارج که یکی از قدیمیترین سازنده لوازم خانگی ایران (۸۱ سال)، کارخانه ورامین شکر، صنایع فولاد سهند، پارس الکتریک و همچنین کارخانه آزمایش با بالای ۹۰ سال قدمت.
دو عامل کلیدی برای توضیح رکود اقتصادی و ورشکستگی بسیاری از بنگاههای تجاری در ایران وجود دارد:
اول: سیاست غیرمستقیم واردات از چین
بر اساس گزارش گمرک ایران، تنها در سال ۲۰۱۷ واردات ۱۳٫۲ میلیارد دلار کالاهای چینی را به خود اختصاص داده است. این بدان معنی است که افزایش ۲۳ درصدی به ۱۰٫۷ میلیارد دلار در سال گذشته و ۸۸ درصد بالاتر از میانگین دهه گذشته افزایش یافته است.
دوم آنکه: این واقعیت انکارناپذیری است که اقتصاد با دستکاری نرخ ارز دولتی فلج شده است
اگرچه روحانی بارها وعده داده است که ثبات ارز ایران را تضمین کند، اما او به طور سیستماتیک فقط قول میدهد و امید و هرگز انجام نمیدهد. در ابتدای دولت روحانی یک دلار آمریکا برابر با ۳،۱۸۰ تومان بود. پس از امضای برجام این رقم، به ۳،۳۳۰ تومان افزایش یافت و پس از مداخله دولت، دلار به ۶۰۰۰ تومان رسید. این نشان دهنده افزایش ۷۳ درصدی نرخ ارز از زمانی است که برجام آغاز شد تا روزهایی که ترامپ از آن خارج شد.
سیاهبازی روحانی در بخش ارز دلیل کامل مشخصی دارد دولت او برای مقابله با کسری بودجه در بازار ارز دستکاری میکند اما چرا دولت او باوجود تزریق میلیاردها دلار آمریکایی کسری دارد؟ جواب باز روشن است برای اینکه دلارها به جای آنکه به تقویت سبد خرید شهروندان ایرانی بپردازد به کشورهای همسایه رفت تا نفوذ سیاسی و نظامی تهران تضمین شود! صرفنظر از این رکود اقتصادی خود، دولت ایران آنچنان مستأصل شده است که تصمیم گرفته فیلترهای جدیدی برای کم کردن اعطای یارانه به شهروندان ایرانی را اعمال کند و رقم پرداخت یارانه را با ۵٫۳ میلیارد دلار کاهش دهد.
اکنون جمعیتی در حدود ۲۳-۴۰ میلیون ایرانی در حوالی خط فقر وجود دارند و مستمری بگیر یارانه های دولت هستند اما در کمال تعجب در بودجه امسال سپاه پاسداران ۵۸ درصد افزایش بودجه داشته است یعنی از ۴۸ میلیارد دلاری که در سال ۲۰۱۷ از محل فروش نفت صاحب میشده است حالا ۷۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۸ تصاحب کرده است. (این تنها رقمی است که در بودجه رسمی کشور آمده است و نیروهای مسلح ایران که سپاه پاسداران نیز جزو آن است همواره از ردیف بودجههای محرمانهای که از سوی نهادها و بنگاههای اقتصادی زیر نظر رهبر ایران بوده است، نیز مبالغی عایدشان میشود).
فراتر از اقتصاد، یکی از مهمترین شرایط در زمان امضای معاهده هستهای که کاملاً نادیده گرفته شد: تعهد الزامآور برای تهران در جلوگیری از نقض گسترده حقوق بشر در برابر شهروندان خود است. در زمان امضای برجام مدافعان و فعالین حقوق بشر ایران به قدرتهای خارجی هشدار دادند که عدم رسیدگی به تخلفات تنها منجر به نقض بیشتر خواهد شد. بااینحال، روحانی نه تنها اقدام به رسیدگی به این مسئله نکرده است، بلکه دولت او رکورددار امنیتی تربن و نظامی ترین کابینه در طول حیات جمهوری اسلامی است (۱۹ نفر) و تنها دغدغهای که نداشته است نقض حقوق بشر در ایران بوده است.
درحالیکه در غرب امضای برجام را بهعنوان یک موفقیت کلیدی در مسئول بودن جمهوری اسلامی جشن گرفتند در همین زمانها بود که دستگیری گسترده فعالان حوزه محیط زیست و «خودکشیهای» تحت بازداشت اتقاق افتاد.
طبق گفته سازمان عفو بینالملل فقط در سال میلادی گذشته ۵۰۷ نفر در ایران اعدامشدهاند! و ایران با ۶۰٪ از اعدام های منطقه ، رکورد خاورمیانه را شکاند.
در همین ایام پس از برجام است که اقشار مختلف جامعه همچون معلمان و کارگران و اخیراً رانندگان باربری و مسافربری اعتصابات گستردهای را در جهت احقاق حقوقشان برگزار کردهاند که هرکدام از آنها بهجای شنیده شدن مطالباتشان با سرکوب شدید نیروهای امنیتی ایران مواجه شدهاند.
و اکنون نیز قشر عظیم بازاریان و کسبه کوردستان بر اساس گزارش ها پس از ماه رمضان دوباره اعتصابات سرتاسری خود را پی میگیرند
درواقع اعتراضات سرتاسری مردم که از دیماه سال گذشته آغازشده است در گوشه کشور همچنان ادامهدار است.
بهرغم تحولات اجتماعی در ایران و آزار و اذیت سیستماتیک اقلیتها در کشور، جامعه بینالمللی بهطورکلی و بهاصطلاح دموکراسیهای لیبرال غربی، در یک سیاست آشکار تصمیم گرفتهاند که سکوت پیشه کنند و واقعیتها را نادیده بگیرند آنها اکنون بهجای پاسخگو کردن ایران آمریکا را سرزنش میکنند که چرا با خروج از برجام کشوری را که سیاهترین پرونده حقوق بشری در دنیا دارد را در مظان پاسخگویی و فشار قرار داده است.
جا دارد از نوام چامسکی بهعنوان یک متفکر مستقل در آمریکا که به جوامع غربی و بهطور مشخص اتحادیه اروپا و مقامات سیاست خارجیاش در کنار ۱۸۵ متفکر ایرانی و غربی نامه ارسال داشته اند پرسید چگونه است که مسائل مهمی همچون کنترل امنیتی ، سرکوب ازادی های فردی و گروهی، اعدام در ملا عام ، قطع دست ،سنگسار، حجاب اجباری و ازدواج اجباری کودکان در ایران را نادیده میگیرید و مردمی که میخواهید ببینید ”گلچین“ میکنید؟ و ایا این روش ارزیابی امور با روش علمی ارزیابی یک موقعیت در تضاد نیست ؟
دراین نامه رقص و شادی مردم در خیابان های تهران بعد امضای برجام بعنوان علامت حمایت تامه ملت ایران و ”خواسته مردم ایران“ قلمداد شده و تنها راه حل را ماندن در ان . ایا تنها مردمی که برای برجام پایکوبی کردند مستحق دیده شدن هستند ؟ پس انانی که هفته ها در سرتاسر ایران برای نان، کار، آزادی به خیابان ها سرازیر شدن کجای این معادله قرار میگیرند؟