مسمومسازی دختران توسط اسلامگرایان به قصد سرکوب انقلاب زنان ایران است
دستور کار لیبرال مدارس و دانشگاهها تهدیدی وجودی برای جمهوری اسلامی است، و به همین دلیل نیز نیروهای رژیم طی چهار دهه گذشته پیوسته دانشآموزان و دانشجویان آزادیخواه را با اقدامات افراطی سرکوب کردهاند
هفت ماه پس از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی به دست گشت ارشاد جمهوری اسلامی، مردم ایران کماکان در شورش آشکار علیه رژیم اسلامگرای استبدادی هستند، و مهمترین چالش برای اقتدار آن را از زمان انقلاب 1357رقم زدهاند. همچنان که رژیم تلاش میکند تا اعتراضات را مهار کند، کارزارهای تلافیجویانه گستردهتری علیه کسانی که آنها را مسئول ناآرامیها میداند به راه انداخته است.
اگرچه رژیم از پذیرفتن مسئولیت مسمومسازیهای صدها دختر دانشآموز در سراسر ایران اجتناب کرده است، و بعضا حتی خود معترضان را مسئول این حملات دانسته است، این عمل با الگوی شبهنظامیان هوادار رژیم که تلاش میکنند یکی از برجستهترین گروههای حامی تظاهرات را مرعوب کنند، مطابقت دارد.
زنان و دختران تحصیلکرده در ایران به عنوان یک گروه اجتماعی بسیار لیبرالتر از عموم اقشار جامعه این کشور هستند، و به شدت با قانون حجاب اجباری و سایر محدودیتهای اجتماعی مخالفت میکنند.
بهرغم تغییرات سیستماتیک که رژیم اسلامگرا پس از استقرار خود به قصد «اسلامی کردن» نظام آموزشی ایران ایجاد کرده است، مدارس و دانشگاههای کشور به طور قابل توجهی غربگرا ماندهاند.
دستور کار لیبرال مدارس و دانشگاهها تهدیدی وجودی برای جمهوری اسلامی است، و به همین دلیل نیز نیروهای رژیم طی چهار دهه گذشته پیوسته دانشآموزان و دانشجویان آزادیخواه را با اقدامات افراطی سرکوب کردهاند.
رژیم اسلامگرای حاکم بر ایران با دشمنی شدید با لیبرالیسم، راه سایر رژیمهای استبدادی را دنبال کرده است. در چهار دهه گذشته، جمهوری اسلامی چندین «انقلاب فرهنگی» آشکار و نهان در نظام آموزشی رقم زده و برنامههای تبلیغاتی جامعی از طریق مطبوعات و رسانهها اشاعه داده است تا جامعه ایران را «لیبرالزدایی» کند.
سیاست «نگاه به شرق» رژیم ایران که شامل یک معاهده امنیتی، نظامی و اقتصادی با چین و روسیه است، با هدف تعمیق مشارکت فرهنگی این رژیم با دو حکومت خودکامه دیگر و از بین بردن بقایای لیبرالیسم در ایران اتخاذ شده است. این سیاست به مقابله شدیدتر اسلامگرایان با مدارس و دانشگاههای غربگرای ایران میانجامد.
اگرچه روابط بین مؤسسات آموزشی ایرانی و غربی از زمان به قدرت رسیدن اسلامگرایان در ایران تا حد زیادی قطع شد، اما لیبرالیسم در این کشور ریشه دوانده و در سراسر جامعه ایران گسترش یافته بود، که باعث شد رد پایی پاکناشدنی از خود بر جای بگذارد، بهطوری که حتی چهار دهه خصومت شدید اسلامگرایان با آن نیز نتوانسته لیبرالیسم را از ایران ریشهکن کند.
در جایی که در سالهای اولیه استقرار اسلامگرایان، عموما جنبشهای چپگرا مقاومت دانشگاهی علیه رژیم را رهبری میکردند، جنبشهای آزادیخواه بعدی، مانند خیزش دانشجویی 1378، را عموما دانشجویان پایبند به ارزشهای لیبرال رقم زدند. در سالهای اخیر نیز دانشجویان و دانشگاهیان لیبرال نیروی محرکه جنبشهای مردمی علیه رژیم، مثل جنبش سبز 1388 و اعتراضات کنونی بودهاند.
اینک، با نزدیکی هرچه بیشتر جمهوری اسلامی به چین و روسیه، لیبرالیسم در ایران بیش از هر زمان دیگری در معرض خطر قرار گرفته است. طرح چین برای تبدیل ایران به یک کشور اقماری و پایگاه اصلی خود در خاورمیانه با منزوی کردن آن از غرب خطر بسیار بزرگی برای لیبرالیسم در ایران ایجاد میکند. رژیم اسلامگرا که حمایت مردمی را از دست داده است، برای حفظ قدرت خود را تمام و کمال در اختیار پکن خواهد گذاشت.
برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به کره شمالی، باید چراغ لیبرالیسم را در ایران روشن نگه داشت. ایالات متحده و سایر دموکراسیهای غربی باید برای ترویج و توسعه ارزشهای لیبرال در ایران از طریق فناوریهای مدرن مانند اینترنت، تلویزیون ماهوارهای و رسانه سرمایهگذاری کنند. لیبرالیسم میتواند مردم ایران را به مقاومت در برابر اسلامگرایان و مستبدان خارجی تشویق کند، و بدین ترتیب نیرومندترین عامل تغییر در ایران باشد.
*این جستار ترجمهٔ خلاصه از مقالهای است که به زبان انگلیسی در اندیشکده «گالف اینترنشنال فوروم» منتشر شده است.