دختران دانشآموزان؛ عامل مسمومیتهای سریالی در تبلیغات نظام
پس از گذشت نزدیک به چهار ماه از آغاز مسمومیتهای سریالی نزدیک به دوهزار دانشآموز دختر در صدها مدرسه، اظهارنظرهای بعضا متناقض مقامات دولتی، قضایی و نمایندگان مجلس، در نهایت نظام جمهوری اسلامی مقصر را یافت؛ دانشآموزان دختر و چهرههای شناخته شده عالم سیاست، هنر و شبکههای اجتماعی.
انگشت اتهام به سوی دانشآموزان دختر
تاکنون حداقل دوبار نظام جمهوری اسلامی در تبلیغات، دانشآموزان دختر را به نقش داشتن در مسمومیتهای سریالی مدارس متهم کرده است.
شبکه استانی فارس روز جمعه ۱۹اسفند۱۴۰۱، در بخش خبری خود ادعا کرد که «حافظان امنیت»، پنج نفر از عاملان مسمومیت تعدادی از دانشآموزان مدارس لارستان دستگیر کردند.
در این گزارش خبری، یکی از کارمندان بیمارستان شهرستان لار متهم شده که با همدستی دخترش، اقدام به استفاده از مواد سمی در هفت مدرسه این شهرستان کرده است.
اخذ و انتشار اعتراف اجباری، از جمله سیاستهایی است که جمهوری اسلامی از اولین ماههای پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ در دستور کار خود قرار داد؛ صداوسیما نیز بهدلیل پخش اعترافات اجباری زندانیان سیاسی، توسط کشورهای غربی تحریم شده است.
این اما شاید برای اولینبار حداقل در طی سالهای اخیر است که رسانه رسمی حکومت ایران، اعترافات اجباری یک کودک را پخش کرده است.
شبکه استان فارس، در ادامه گزارشی که در رابطه با بازداشت پنج متهم به نقش داشتن در مسمومیت مدارس لار پخش کرد، اعترافات یکی از متهمین که طبق کنوانسیون حقوق کودک، زیر سن قانونی قرار دارد، را منتشر کرد.
این کودک در شرایطی که پشت به دوربین نشسته است، اعتراف میکند که به دوستش «عرفانه» زنگ زده است تا ببیند «آیا میتواند گازها را اکی کند یا نه؟» و ادامه میدهد: «گفتش اکی میکند، فردا صبح بیا بردار.»
در ادامه این اعتراف اجباری، کودکی که مقابل دوربین تلویزیون در حال بازجویی شدن است، میگوید که با دوست دیگرش «علیرضا» تماس گرفته و از او خواسته است تا برایش گاز تهیه کند.
تا اینجا در این «اعتراف اجباری»، مشخص نیست که اگر قرار است «عرفانه تا صبح روز بعد گاز تهیه کند»، چرا او دوباره از علیرضا نیز خواسته است تا گاز برایش تهیه کند؟
این کودک اما در ادامه میگوید که علیرضا پس از گذشت نیم الی یک ساعت به او خبر داده که یکی از رفقایش گاز پیدا کرده است.
در تمامی این گزارش و اعترافات اجباری، مشخص نمیشود که گاز بهکار برده شده در ماجرای مسمومیت مدارس دخترانه، چه گازی بوده است و چطور یک شهروند عادی میتواند طی مدت حداکثر یک ساعت، به گازی دسترسی پیدا کند که میتواند موجب مسمومیت گسترده شود؟
تنها توضیح این اعترافات اجباری در رابطه با نوع گاز استفاده شده از زبان این کودک این است: «گازها در بستههای ۹ تایی بود، سبز و طوسی بود، فیتیله داشت، فیتیله را آتش میزدیم و از دیوار پشتی مدرسه پرت میکردیم داخل.»
او ادامه میدهد: «فیتیله دود میکرد، ولی گازه بیرنگ بود.»
صدای نریشن روی این گزارش ادعا میکند که بازداشتشدگان، در مسموم کردن دانشآموزان هفت مدرسه دست داشتهاند. دختر دانشآموز اما نام مدارسی که به مسموم کردن دانشآموزان آن متهم است را بهخاطر نمیآورد: «بعدش رفتیم دوتا توی مدرسه عدالت، دوتا توی مدرسه پیام زینب، زینبی، مکتب زهرا، فاطمه زهرا، امام موسی کاظم و مدرسههای دیگر زدیم.»
همچنین در این گزارش مشخص نمیشود که اگر بسته گاز ۹ تایی بوده، چطور میشود هفت مدرسه را با پرتاب «دو گاز» مسموم کرد؟
این دانشآموز دختر در ادامه اعتراف میکند که فیلمی از صحنه پیاده کردن دانشآموزان مسموم شده با موزیک متن را، در یکیاز حسابهای کاربریاش در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر میکند، و حساب کاربری تلویزیون «ایران اینترنشنال» را هم تگ میکند.
بر اساس این گزارش اما متهم اول پرونده، پدر این دختر و فردی از کارمندان بیمارستان لار است. او متهم است که از بیماران بدحال در حالی بیرون آمدن از آمبولانس فیلم میگرفته است. این پدر و دختر در ادامه گزارش صداوسیما، همچنین متهم به شرکت در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱شدند.
در این گزارش اما هیچ تصویری مربوط به زمان پرتاب گاز مسمومیتزا به درون مدارس نیست و همچنان این سوال باقیست که چطور هیچ یک از دوربینهای مداربسته مدارس یا مکانهای اطراف آن، یا دوربینهای سطح شهری، موفق به ضبط حتی یک فریم تصویر از لحظه پرتاب گاز به درون مدارس نشده است.
این اما اولینبار نبود که دانشآموزان دختر که قربانیان اصلی این مسمومیتهای سریالی بودند، متهم شدند به نقش داشتن در آن.
خبرگزاری «فارس»، وابسته به سپاه پاسداران، ۱۶اسفند۱۴۰۱، میزگردی با حضور چهار دانشآموز دختر از مدارس مختلف قم برگزار کرد.
خبرگزاری فارس از قول یکی از شرکت کنندگان در آن میزگر که خود کودکی ۱۶ ساله است، نوشته بود: «امروز در مدرسه خودمان یکی از دانشآموزان، اسپری فلفل و الکل آورده بود. میخواست که با هم مخلوط کند و بگوید که مدرسه ما را هم زدند و میخواهند همه ما را بکشند، در یکی از گروههای تلگرامی به او گفته بودند که این کار را بکنید و اسپریهای مختلف را مخلوط کرده و در کلاسها پخش کنید، به او گفته بودند که اگر این کار را بکنی، ۲۰۰ هزار تومان به تو میدهیم…»
توجیههای غیرقابل باور
سیاست خبری جمهوری اسلامی تا پیش از هدف قرار دادن دختران دانشآموز، یافتن بهانههای واهی برای انتشار بوی نامطبوع اطراف مدارس بود.
خبر مسمومیت دانشآموزان دختر مدرسهای در املش، ۱۳اسفند۱۴۰۱ منتشر شد.
ساعتی بعد از انتشار این خبر، خبرگزاریهای رسمی داخل کشور، همزمان ادعاهای یکی از معاونتهای فرماندهی انتظامی این استان را منتشر کردند.
بر اساس ادعای این مقام نظامی، در بررسیها مشخص شد که یکی از همسایگان این مدرسه برای معدوم کردن ظروف حاوی سم کشاورزی اقدام به قرار دادن آن در جلوی مدرسه کرده است. ساعتی بعد، یکی از کارگران شهرداری که برای جمعآوری زباله و ضایعات به این مکان مراجعه کردهاند، در اثر عدم اطلاع از محتویات ظروف حاوی سم، اقدام به تخلیه آن کرده و این امر باعث انتشار بوی سم در آن محدوده شده است.
تبلیغات حکومتی جمهوری اسلامی، ادعای مشابهی در رابطه مسمومیت دانشآموزان دبیرستان دخترانه خیام واقع در فاز ۱۱ شهرستان پردیس در استان تهران منتشر کرد.
برنامه «در استان» شبکه تهران، روز ۱۰اسفند۱۴۰۱، گزارشی منتشر کرد که در آن افرادی که ادعا شده بود دانشآموز هستند، با پوششی برخلاف لباس فرم دبیرستان دخترانه [با مانتوهای رنگی و روسری] ادعا میکنند بویی که به مشامشان رسیده است، شبیه بوی گاز بوده که با بوی ناشناخته دیگری ترکیب شده بودهاست.
در ادامه، گزارشگر شخصی ناشناس را که پشت به دوربین ایستاده، عامل مسمومیت دانشآموزان معرفی میکند.
این شخص اعتراف میکند که راننده تانکر است و یکی از آشناهای خود را شب قبل از حادثه به شهرستان پردیس آورده و در نهایت شب را آنجا سپری کرده است.
شخص همچنین میگوید که تانکر خود را که پیشتر حاوی «نفتا» بوده، در نزدیکی آپارتمانهای پشت مدرسه پارک کرده است. او در ادامه مدعی میشود که مقداری از نفتا بعد از خالی کردن بار در مخزن تانکر او باقی مانده بوده. با این حال، خود راننده اصلا دچار مسمومیتی نشده بود و با صحت جسمی اعتراف می کند.
در این میان، بدترین توجیه را وزیر آموزشوپرورش داشت. «یوسف نوری»، وزیر آموزشوپرورش، در گفتوگو با صداوسیما، ضمن به تمسخر گرفتن نگرانیها در سطح جامعه ادعا کرد: «از فرزندم در مورد شرایط کلاسها پرسیدم و او بیان کرد، در مدرسه ما هم بویی احساس شد و بچهها احساس ناراحتی کردند که در کلاس را بستیم تا بوی سرویس بهداشتی نیاید. هرچند دو تن از دانشآموزان خوابآلود شدهاند.»
اظهارنظر «علی خامنهای»، در رابطه با مسمومیت سریالی دانشآموزان دختر، نقطه پایان سردرگمی مقامات مسوول در یافتن توجیه مناسب برای این فاجعه بود.
علی خامنهای، ۱۵اسفند۱۴۰۱، در سخنرانی در حاشیه مراسم سالانه درختکاری، برخلاف روال معمول، این اقدامات را به «دشمن» و کشورهای غربی، یا حتی گروههای مخالف جمهوری اسلامی منتسب نکرد، و تنها از نقش «افراد و گروههایی» در این اقدام سخن گفت.
صبح روز بعد از آن اظهارنظر، یکی از معاونهای وزیر کشور جنجالساز شد.
«مجید میراحمدی»، معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور، روز سهشنبه ۱۶اسفند۱۴۰۱، بدون اشاره به تعداد افراد دستگیر شده، تاکید کرد که «البته مواردی هم که جنبه غیرمعاندانه داشتند نیز ارشاد شدند و با حفظ آرامش، انشاءالله این مساله هم مدیریت خواهد شد.»
او در ادامه گفت که «افراد دستگیر شده از کادر مدرسه نیستند و افرادی خارج از مدرسه هستند.» او در بخش خبری شامگاه تلویزیون جمهوری اسلامی، خبر آزادی «عوامل غیرمعاند» را چنین توجیه کرد: «منظورم برخی دانشآموزان بود که تذکر گرفتند.»
پس از آن بود که جهت حرکت دستگاه پروپاگاندای نظام، به سمت محکوم کردن دانشآموزان رفت؛ حتی به قیمت اخذ اعتراف اجباری از کودکان.
منبع: ایران وایر