نتایج چند پژوهش رسمی درباره تاثیر امریکا و تحریمها بر نارضایتی مردم
مقامهای جمهوری اسلامی سالها است که «دشمنان» را مسوول و عامل بسیاری از ناکامیها و ناکارآمدیها و مشکلات جامعه ایران و نحوه حکمرانی خود معرفی میکنند و تلاش دارند همه مشکلات و نارساییهای چهار دهه گذشته را به جایی خارج از دایره تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای خود متصل کنند.
آنها از «توطئه»، «برنامهریزی» و «خرابکاری»، حتی «تحریمها»، آنهم به صورت کلی و مبهم به عنوان مجموعه عواملی نام میبرند و میگویند این عوامل علتالعلل تمامی مشکلات در ایران هستند اما از بیان ریشهها و زمینههای اثرگذاری این اقدامات چندان حرفی به میان نمیاورند.
در این گزارش، خلاصهای از چند پژوهش رسمی درباره آثار تحریمهای امریکا بر جمهوری اسلامی را گردآوری کردهایم.
شهریور ۱۴۰۱، در بحبوحه اعتراضهای سراسری در ایران، فصلنامه علمی «راهبرد دفاعی» که وابسته به «دانشگاه دفاع ملی» است، تحقیقی با عنوان «تبیین رابطه تهدیدهای امریکا با ابعاد اجتماعی- سیاسی تشکیل دهنده قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران» منتشر و تلاش کرد به زعم خود، به بررسی آن دسته از اقدامات ایالات متحده بپردازد که به مولفههای قدرت در جمهوری اسلامی آسیب میزنند.
این تحقیق در مصاحبه با ۲۱ کارشناس تلاش کرد تا نشان دهد اثرگذارترین و اثرپذیرترین ابعاد اجتماعی- سیاسی قدرت ملی از تهدیدهای امریکا کدامها هستند؟
در این تحقیق، مجموعه تهدیدها در پنج حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی صورتبندی شده اما تنها به بررسی تهدیدهای اجتماعی بر مولفههای قدرت ملی پرداخته شده است.
۷۲ درصد از کارشناسانی که در این تحقیق شرکت کرده، گفتهاند تهدیدهای اجتماعی امریکا بیشترین اثر را بر ۱۲ مولفه در جمهوری اسلامی میگذارند که مهمترین آنها، «ثبات سیاسی»، «رابطه دولت-ملت»، «رفاه اجتماعی»، «رضایت عمومی» و «توسعه سیاسی» است.
«امید اجتماعی»، «مشارکت عمومی»، «اعتماد به نفس و عزتمندی ملی»، «کیفیت زندگی»، «وجهه بینالمللی»، «اعتماد سیاسی» و «سرمایه انسانی» از دیگر مولفههایی هستند که در این تحقیق آمده است بیشترین اثرگذاری را از تهدیدهای اجتماعی امریکا میپذیرند.
این تحقیق در مرحله بعد به این نتیجه رسیده است که چهار مولفه تاثیرپذیر از میان ۱۲ مولفه، بیشترین تاثیر را از این تهدیدها میپذیرند که «ثبات سیاسی»، «همبستگی ملت و حکومت»، «رفاه اجتماعی» و «رضایت عمومی» از جمله آنها هستند.
این تحقیق در پایان به مقامهای جمهوری اسلامی پیشنهاد کرده است از این مولفهها باید بیشترین حمایت و حفاظت را داشته باشند، چرا که هر یک از آنها به خودی خود بر دیگر مولفههای قدرت ملی در جمهوری اسلامی تاثیر منفی میگذارند.
فصلنامه علمی «مطالعات بينرشتهاي دانش راهبردي» از دیگر نشریات این دانشگاه نظامی است که در شهریور ماه همین سال تحقیقی با عنوان «آثار تحریمهای یکجانبه بر رعایت حقوق بشر با تاکید بر تحریمهای ایالات متحده امریکا علیه ایران» منتشر کرد.
این تحقیق نیز همسو با تحقیق بالا و از زاویهای دیگر تلاش کرده است نشان دهد: «وضع تحریمهای یکجانبه امریکا به شکل فشار حداکثری بر اقتصاد دولتهای هدف تحریم، به ویژه ایران در سالهای اخیر، منجر به نقض گسترده تعهدات حقوق بشری کشورهای هدف، به ویژه ایران در خصوص ساکنین خود شده است.»
این تحقیق در اعترافی معنادار و کمسابقه نوشته است تحریمهای امریکا بر عملکرد دولتها تاثیر منفی گذاشته و باعث شدهاند آنها نتوانند به وظایف خود به خوبی عمل کنند.
در این تحقیق همچنین آمده است در پی این تحریمها، دولتهای هدف تحریم گاهی با سوءمدیریت و عدم توجه لازم به کارایی ساختارها و قوانین خود در شرایط تحریم، موجب تشدید آثار سوء تحریمها در کشور خود شدهاند.
همچنین پیشنهاد کرده است که برای بیاثر کردن تحریمهای امریکا بر عملکرد نظام و دولتها جمهوری اسلامی، باید در بعد داخلی نسبت به بررسی و اصلاح آن دسته از قوانین داخلی خود که به نوعی تشدید کننده آثار سوء تحریمها هستند، مطابق با شرایط تحریم اقدام و در صورت لزوم، قوانین جدید وضع کنند.
زمزمههای اجرایی شدن این پیشنهاد در ماههای اخیر نیز در محافل سیاسی درون ایران شنیده میشود که قرار است منجر به تغییر سیاست حکمرانی در برخی از بخشها شود که گویا «علی خامنهای» هم با آن موافقت کرده است.
فصلنامه راهبرد دفاعی دانشگاه دفاع ملی همچنین در زمستان سال گذشته تحقیقی با عنوان «الگوی امریکا در جنگ مردممحور علیه نظام جمهوری اسلامی» منتشر و در آن تلاش کرده بود به این پرسش که امریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی چهگونه بر مردم ایران تاثیر میگذارد، پاسخ دهد.
در این تحقیق، کارشناسانی از پلیس، وزارت دفاع و سازمان پدافند غیرعامل شرکت داشتند که «قرارگاه جنگ نرم» سپاه و مرکز مطالعات ارتش هم بر نتایج گفتههای این کارشناسان صحه گذاشتهاند.
حرف اصلی این تحقیق و کارشناسان و نهادهای شرکت کننده در آن این است که امریکا از عوامل مداخلهگر (همصدایی برخی نخبگان با غرب، نفوذ غربگرایان در ارکان قدرت و تداوم تحریمها» و عوامل علی (مردم مهمترین عامل اقتدار) برای جدا کردن مردم از حاکمیت استفاده میکند.
این تحقیق میگوید امریکا برای رسیدن به اهداف خود، از راهبردهای «القای ضرورت تغییر نظام»، «هدایت مردم به سوی اعتراض»، «هدایت مردم به سوی سبک زندگی غربی»، «تحریک اقوام و مذاهب» و «ایجاد شورش» بهره میبرد.
نتایج اجرای این راهبردها آنطور که در این تحقیق آمدهاند هم «کاهش تابآوری جامعه»، «کاهش بسیجکنندگی حاکمیت»، «تغییر نظام دینی به یک نظام ملیگرای سکولار» و «محو شدن ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی» هستند.
بخش قابل توجهی از دو تحقیق آخر به روشنی آشکار میکنند که جمهوری اسلامی فارغ از ادعاهایش مبنی بر دخالت خارجیها در اعتراضات داخلی ایران، به چه میزان عناصر و مولفههای قدرت را در جامعه از دست داده است و روز به روز ضعیفتر از گذشته میشود.
کاهش قدرت بسیج کنندگی، کمفروغی برنامههای انقلابی، تشکیک و تردید در میان حامیان نظام و ریزش در بدنه حاکمیت و دولت از جمله تغییرات منفی عیان و روشنی هستند که جمهوری اسلامی به آن مبتلا شده است و راهی هم برای خروج از این گرداب خودساخته ندارد.
منبع: ایران وایر