رقابت شازدهها در گرماگرم انقلاب «ژینا»
در راستای مصادره انقلاب نوین مردم ایران، انقلاب «زن، زندگی، آزادی» و با هدف سوار بر موج اعتراضات سراسری بیسابقه در جمهوری اسلامی، اخیرا از یک «شاهزاده» جدید از خاندان قاجار رونمایی شد.
احتمالا این شاهزاده جدید برای این که از رقابت با فرزند محمدرضا پهلوی برای کسب «سلطنت» در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی عقب نماند، خود را به عنوان «منتظرالسلطنه»ای دیگر معرفی کرده است.
منتسبان به سلسله قاجار ظاهرا پس از تلاش هواداران پهلوی این گونه خود را قانع کردهاند که اگر قرار بر بازگشت نظام سلطنت است، آنها از لحاظ تاریخی محقتر و باسابقهتر از پهلویها هستند.
قاجارها تصور میکنند که «حافظه تاریخی» مردم ایران کوتاه مدت است و تصوری از دوران قاجار ندارند و برعکس، ظلم و ستم نظام پهلوی بهدلیل نزدیکی تاریخی، بیشتر در حافظه فردی و جمعی مردم ایران باقی مانده است.
به همین دلیل قاجارها شانس خود را برای بازگشت مجدد به سلطنت حتی بیشتر از پهلویها میبینند و فرصت را برای رونمایی از شازده منتسب به خود مهیا فرض کردهاند.
با نگاه به فیلم رونمایی از شاهزاده جوان قاجار، میتوان پی برد که احمدشاه قاجار به عنوان آخرین شاه سلسله قاجاریه و شاهان پیش از او به چه اندازه ثروت از ایران دزدیده و چپاول کردهاند که حتی نسل چهارم و پنجم آنها هم کماکان در خارج شاهانه زندگی میکنند و همزمان برای بازگشت به قدرت با اتکا به همان پولهای غارتشده دورخیز برداشتهاند.
نگاهی به زندگی ملوکانه خاندان پهلوی و سرمایهگذاریهای پیدا و پنهان آنها هم از ثروت افسانهای غارتشده توسط محمدرضا پهلوی حکایت دارد.
از چنین چشماندازی است که پهلویها و قاجارها با تکیه بر پولهای چاپیدهشده به خرید طرفها و فرایند اپوزیسیونسازی با هدف بازتولید سلطنت در ایران و تصرف باقیمانده ثروت کشور از خاندانهای مافیایی قدرت در جمهوری اسلامی اقدام میکنند.
حضور رسانهای رضا پهلوی و رونمایی جدید از شازده قاجار تنها از منظر کسب قدرت و بازگرداندن ایران به دوران تیولداری قابل تحلیل است وگرنه با نگاهی گذرا به شعارها، خواستهها، تیپ معترضان، حضور و نقش مناطق پیرامونی و.. به راحتی میتوان نتیجه گرفت که جامعه انقلابی امروز ایران نه تنها از نظام سلطنت و به تبع آن نظام دینی عبور کرده، بلکه خواستار بازنگری بنیادین در همه مفاهیم سانترالیستی مبتنی بر قوم، فرهنگ، پرچم، مذهب و سبک زندگی واحد حکومتی است.
در این گیرودار، خبر پناهنده شدن برادر رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی به آمریکا نیز منتشر شد.
پناهنده شدن و گسیل وابستگان نسبی و سببی مقامات عالی جمهوری اسلامی البته روندی است که از چندین سال پیش آغاز شد. از مهمترین دلایل این روند، آلترناتیوسازی جعلی توسط حکومت ولایت فقیه در صورت رسیدن انقلاب مردم ایران به نقطه بیبازگشت است.
خاندانهای مافیایی حاضر در کاست قدرت در جمهوری اسلامی با فرستادن «ژنهای برتر» خود و انتقال میلیاردها دلار از ثروت مردم ایران به خارج، سالها به ایجاد جریانهای انحرافی و نفوذ در رسانههای فارسزبان خارج از کشور برای گفتمانسازی دروغین مشغول هستند.
افشای فایل صوتی گوینده شبکه بیبیسی فارسی که آشکارا از جمهوری اسلامی حمایت میکند یا افشای برخی نامهای کدگذاری شده در دفترچه یادداشت اسدالله اسدی، دیپلمات بازداشتی جمهوری اسلامی توسط دستگاه امنیت آلمان، تنها بخش کوچکی از تلاش نظام ولایت فقیه برای کنترل مرحله پس از سقوط این رژیم را آشکار میکند.
بیجهت نیست که رضا پهلوی بارها در سخنان خود از ایده «فروپاشی کنترلشده» استفاده کرده است.
پهلوی بهخوبی از ماهیت «ضد استبدادی و ضد فاشیستی» انقلاب ژینا آگاه است. او همچنین به قدرت مالی ژنهای برتر خاندانهای فاسد منتسب به جمهوری اسلامی در خارج واقف است.
به همین دلیل وی با طرح فروپاشی کنترلشده سیگنالی به «خرپول»های وابسته به جمهوری اسلامی میفرستد و آشکارا از آمادگی خود برای همکاری با آنها پرده بر میدارد و همزمان میکوشد بواسطه رسانههای همسو روند ضد دیکتاتوری و آزادیخواهانه انقلاب نوین مردم ایران را منحرف کند و سطح آن را تا سرحد جابجایی قدرت میان خاندانهای کنونی و پیشین کاهش دهد.
در این شرایط، خامنهای و دستگاه سرکوب بهویژه سرداران سپاه هم از طریق اعدام معترضان میکوشند
با افزایش هزینهها، انقلاب برای سرنگونی کامل جمهوری اسلامی را به فروپاشی کنترلشده سوق دهند و در پس آن فروپاشی مزعوم جایگاه خود و فرزندان خویش را تضمین کنند.
بدین ترتیب مثلث ارتجاع-دیکتاتوری-فرصتطلبی حدود چهارماه پس از انقلاب ژینا سه ضلع خودش را کامل کرد و نشان داد که تنها دغدغه اضلاع آن در شرایط انقلابی کنونی، حفظ جایگاه خویش در معادله قدرت بدون دستکاری در ساختارها و مرجعیتهای سیاسی اجتماعی کشور است.