ماسک اشتباه ترامپ را تکرار می‌کند

ممدوح المهینی
منتشر شده در: آخرین به روزرسانی:
فعال‌سازی حالت خواندن
100% Font Size

در آغاز دوران ریاست جمهوری ترامپ، او راهبردی هوشمندانه را در قبال رسانه‌ها، به عنوان بخشی از هم‌پیمانی نخبگان فاسد و پوسیده در پیش گرفت که وعده از میان‌بردن آنها را داده بود. بر همین اساس ، آنها را اخبار دروغین نامید و صفت فاسد و لیست بلندبالایی از القاب را نثار روزنامه‌نگاران کرد تا از این طریق، اعتبار این قشر را مخدوش ساخته و زیر سئوال ببرد. برخلاف انتظار جمعی که ترامپ را فردی هیجان‌زده می‌دانستند که بدون تامل سخن می‌گوید، او خوب می‌دانست که چکار می‌کند. حملات و واکنش‌های ترامپ علیه این محافل، عملا این ایده را در میان پایگاه مردمی ترامپ تقویت کرد که مخالفت ارباب مطبوعات با او، برخاسته از این است که ترامپ در بیرون از نهادی قرار دارد که در صدد حذف آن است در حالی که روزنامه‌نگاران می‌کوشند این نهاد را حمایت کرده و از منافع خود و منافع مالکان آنها پاسداری کنند. مالکانی که عملا با سیاسیون واشینگتن همسو و هم‌جهت هستند.

این راهبرد، کارآمد و هوشمندانه بود تا این که از مسیر خود منحرف شد و ترامپ، خطوط قرمز را پشت سر گذاشت و دچار گونه‌ای «پارانویا» یا همان سوء ظن وسواس‌گونه شد و اشتباهاتی مکرر یکی پس از دیگری مرتکب شد تا این که سرانجام، شکست خورده از کاخ سفید بیرون رفت.

به باور من رسانه‌ها با مهارت زیاد، ترامپ را به دام انداخته و با رگبار حملات خود، توانستند او را به صورت فردی نامتعادل نمایش دهند که به چهره رئیس جمهوری آسیب زده و از اهلیت لازم برای تکیه‌زدن به مهمترین منصب کشور، برخوردار نیست. این موضوع یکی از مهمترین مولفه‌هایی بود که کمپین بایدن با تکیه بر آن، چهره ترامپ را به عنوان دولتمرد شایسته رهبری مردم، خدشه‌دار کرد.

اکثر رسانه‌های آمریکایی و عموما غربی، با هدف کنارزدن او حتی پیش از پایان نخستین دوران ریاست جمهوری‌اش، موضعی در ضدیت با ترامپ را اتخاذ کردند اما او با واکنش‌هایش عملا، تمامی امکاناتی را برای تحقق اهداف رسانه‌ها در اختیار آنها گذاشت که خوابش را هم نمی‌دیدند.

نشانه‌های فردی که در معرض حمله و ستم قرار گرفته، بلافاصله در ترامپ پدیدار شد به طوری که او وارد مشاجرات کلامی طولانی با روزنامه‌نگاران شد که چهره او را مخدوش کرد. جون اکوستا، خبرنگار «سی ان ان» در آن نشست خبری مشهور، باب مجادله کلامی و تحریک ترامپ در برابر چشم میلیون‌ها تماشاگر را گشود و با بدجنسی تمام، خشم شدید ترامپ را برانگیخت که به هیچ‌وجه شایسته روسای جمهوری نیست.

ترامپ در کنفرانس‌های مطبوعاتی، ضمن نکوهش ارباب رسانه، با آنها مانند شاگردان مدرسه ابتدایی رفتار کرده و از آنها می‌خواست در برابرش مودب نشسته و دهان خود را ببندند. او عملا فراموش کرده بود که این افراد، جمعی روزنامه‌نگار هستند که چون کفتار، بدون آگاهی او سرگرم زخم زدن بوده و منتظر می‌مانند تا او دراثر خونریزی، آخرین رمق خود را از دست بدهد.

با شیوع پاندمی کرونا در آمریکا، ترامپ نیز وارد مراحل وخیم و پیشرفته «پارانویا» و جنون سوءظن خود شد و اشتباهات فاحشی از او سر زد. ترامپ با ورود در کشمکش با تیم پزشکی، از استفاده از ماسک، خودداری کرد و حقایق علمی را به شکلی وحشتناک در زمانی منکر شد که شمار فوتی‌های کرونا در حال افزایش بود.

انگیزه اصلی ترامپ این بود که به باور او، هدف رسانه‌ها، استفاده از پاندمی کرونا برای کنار زدن وی است. چنین تحلیلی باعث شد که ترامپ در راستایی دیگر قرار گرفته و منکر واقعیت جاری شده و دیگران را به افترازدن به خود و انتقام‌جویی، متهم سازد. ترامپ با در پیش‌گرفتن این خط مشی، وارد حالتی از سرخوردگی و توهم شد که تاثیرات ویرانگر آن در ضدیت با نتایج انتخابات و حمله به ساختمان کنگره در 6 ژانویه 2021 نمایان شد.

ماجرای ترامپ، داستانی کاملا شناخته شده است ولی ایلان ماسک نیز در حال تکرار مجدد همین سناریو است. ماسک راهکار درست را در پیش گرفت و با گشودن باب بسته‌شده دیالوگ، سیطره تندروهای چپ بر «توئیتر» را درهم شکست و انحصارطلبی آهنین و بسته شرکت‌های غول‌آسا را از میان برداشت اما و هزار اما، مرتکب همان اشتباهات ترامپ شد!!

علت افتادن ماسک به این اشتباهات، حملات مطبوعات علیه او با این مضمون بود که وی ایده‌ها و افکار عجیب و غریب و غیر منطقی را مطرح ساخته که معمولا برآمده از کارآکتری «روان‌پریش» است که نگاهی به شدت متاثر از «تئوری توطئه »، در پشت آن قرار دارد. حمله ماسک به آنتونی فاوچی، رهبر نبرد با پاندمی کرونا در آمریکا و بازنشر لینکی با این مدعا که همسر کتک‌خورده نانسی پلوسی، دارای رابطه جنسی با یک مرد است، از جمله این موارد است. این أمور بیانگر کارآکتری فردی است که به شدت دچار إحساس قربانی‌بودن و ستم‌دیدگی است که انگیزه‌اش صرفا ضدحمله به مطبوعات به علت موضع ناعادلانه آنها نسبت به خود و معرفی «توئیتر» به عنوان جایگزین مطبوعات و عموما رسانه‌ها نیست. توئیتر از نگاه ماسک، پلاتفرمی عدالت‌خواه و صدای مردم است که هدفش ترمیم تمدن بشری است.

البته چنین برداشتی از توئیتر درست نیست زیرا این پلاتفرم، مکانی است که همه اخبار بدون سند را نشر می‌کند؛ اگرچه سرعت انتقال اطلاعات در آن بیش از رسانه‌ها است اما توئیتر ماهیتا، مکانی باز و بی در و پیکر است که شارلاتان‌ها و بیماران روانی هم می‌توانند از آن برای پخش ایده‌های بیمارگونه خود استفاده کنند.

توئیتر، پلاتفرمی برای مبادله افکار است اما ماسک خشمگین از مطبوعات که خود را درگیر مشاجرات کلامی با ارباب رسانه کرده، عملا در آستانه نوعی «پارانویا» و جنون ادواری قرار گرفته و بر این باور است که نه تنها می‌تواند با رسانه‌ها به چالش و مقابله برخیزد بلکه آنها به کلی از میان بردارد.

پیشتر شاهد چنین ماجرا و داستانی بوده‌‌ایم و به خوبی از چگونگی پایان آن نیز باخبر هستیم.

رفع مسئولیت: مقالات منتشر شده، تنها نظر نویسندگان خود را منعکس می‌کنند.
بیشترین بازدید موضوعات مهم