تحریم یا مذاکره؛ کدام روش برای تعامل با ایران کارآمدتر است؟
بسیاری از تصمیمسازان و استراتژیستهای غربی میپرسند چرا تحریمهای اقتصادی به تغییر رفتار رژیم ایران منجر نشده است؟
آنها پیوسته تکرار میکنند به دنبال جنگ با ایران نیستند و به همین دلیل بهترین گزینه از دید آنها مذاکره و گفتگو با تهران پنداشته شده است.
غرب با این رویکرد متوهمانه و بهدلیل تصورات نادرست از ماهیت رژیم ایران دچار خطای راهبردی در چگونگی تعامل با این رژیم شد.
برای تعامل درست با نظام ایران و فهم این که نظام چگونه میاندیشد و عمل میکند باید بر اساس نظریات ساختاری که به عواملی چون هویت، تاریخ و روابط منطقهای و بینالمللی اهمیت میدهند، نظام جمهوری اسلامی و سیاستهای رادیکال داخلی و خارجی آن را تحلیل کرد.
رژیم حاکم بر ایران با نشان دادن خود به عنوان قربانی همزمان سیاستهای «شیطان بزرگ»، قدرتهای جهانی و همسایگان خود، از تحریمهای بینالمللی برای تقویت رویکرد انقلابی خویش در داخل بهرهبرداری میکند.
این نظام پیوسته تبلیغ میکند که رهایی مردم ایران از شرایط موجود، با حمایت از حکومت جمهوری اسلامی و ارزشهایی چون کمک به «مستضعفین» میسر میشود.
از این منظر، رژیم ایران راهبردها، اهداف و تصوراتی بر اساس رویکرد انقلابی خود طراحی کرد که به گفته مهدی محمدنیا، جامعهشناس هویت این نظام و نحوه تعامل آن با جهان را روشن میکند. این راهبردها و اهداف بر اساس 8 عامل زیر قابل تعریف و شناسایی هستند:
1- نظام جمهوری اسلامی ایران خود را «رهبر جهان اسلام» میپندارد و با رویکردی ایدئولوژیک و با توجه به اهداف خود چنین مسئولیتی را وظیفه ذاتی خویش اعلام کرده است.
2- جمهوری اسلامی با تقسیم جهان به «مستضعفین» و «مستکبران»، خود را حامی و پشتیبان مستضعفین دانسته و با این منطق دخالت در امور داخلی کشورها را توجیه میکند.
3- نظام حاکم در تهران با رویکرد «خودکفایی»، ایران را از جهان بینیاز دانسته و با تاکید بر دوگانه «ما» و «آنها»، هم درصدد تقابل با تحریمهای بینالمللی است و هم میکوشد حکمرانی بر مردم ایران را مشروع نشان دهد. این منطق سبب شده تا جمهوری اسلامی بر برنامه اتمی خود بهرغم هزینههای گزاف داخلی و خارجی اصرار کند.
4- جمهوری اسلامی با تاکید بر «ناسیونالیسم فارسگرا» به دنبال تقویت حکمرانی خویش از منظری تاریخی بوده و با تاکید بر احساسات ناسیونالیستی در تلاش است برنامه اتمی خود را برای عموم توجیه کند. چنین رویکردی در ادامه حکومت شاهنشاهی پیشین بوده اما حکومت کنونی ایران آن را با چاشنی انقلابیگری عرضه میکند.
5- بزرگنمایی وجود «دشمنی» که طبق ایدئولوژی حکومت ایران همواره درصدد آسیب به کشور و مردم است و باید تمام امکانات کشور برای مقابله با آن بسیج شود. به قول محمدنیا، 80 تا 90 درصد گفتار و خطابههای سیاسی رهبران جمهوری اسلامی اشاره به این دشمن فرضی است.
6- مسئولان جمهوری اسلامی، با توجه به دشمن فرضی مورد نظر خود و تقسیم جهان بر اساس دوگانههای ذهنی خویش و با هدف تامین منافعشان به دنبال «وحدت اسلامی» بوده و انتظار دارند همه این دیدگاه آنها را بپذیرند.
7- نظام ایران با طرح ایده «شهادت و جهاد» به همه پروژههای منطقهای و سیاستهای خارجی خود ظاهری دینی بخشید و بر این اساس برای تحقق اهدافش به ایجاد سپاه پاسداران در داخل و نیروهای شبهنظامی نیابتی مانند حزبالله در خارج اقدام کرد.
8- جمهوری اسلامی با سوءاستفاده از مفهوم «عدالت» میکوشد سیاستها و اهداف خارجی خود را مشروع و اخلاقی نشان داده و با تشکیل و حمایت از گروههای شبهنظامی وابسته به خود در عراق، سوریه، لبنان و یمن چنین اقدامی را برای پیروزی مستضعفان و تحقق عدالت جا بزند.
بدین دلیل نظام ایران درصدد جلب رضایت غرب با هدف کسب دستاوردهای اندک نیست چرا که مقامات این نظام برای حکمرانی، قرائت خاص خود را از مفاهیمی چون دین و ناسیونالیسم و تاریخ داشته و بر اساس چنین قرائتی به تعامل با مردم خود و جهان میپردازند.
رفتار نظام ایران، ضمن این که سیاست سرکوبگرانه داخلی و رویکرد خارجی توسعهطلبانه و مداخلهجویانه آنها را بر اساس صدور انقلاب نشان میدهد، اشتباه بودن پیشفرضهای غرب برای مذاکره با این نظام را نیز آشکار میکند.
بر همین اساس مذاکره این نظام با غرب و پذیرش برخی دستاوردها، نشانگر تغییر رفتار یا اهداف جمهوری اسلامی نیست زیرا در این حالت مشروعیت نظام با تهدید مواجهه شده و ارکان حکومتداری آن متزلزل میشود.
ایجاد و تشکیل گروههای شبهنظامی مسلح توسط ایران در کشورهای همسایه از چنین منظری قابل تفسیر و تحلیل است. تبعات فعالیت این گروهها برعهده کشورهای میزبان بوده و جمهوری اسلامی هیچ مسئولیتی بهدلیل کارکرد مخرب و ضد امنیتی آنها متحمل نمیشود. افزون بر آن، نظام ایران در بسیاری مواقع از جمله در هنگام ربودن شهروندان غربی به عنوان واسطه ایفای نقش کرده و خواستههای خود را به بهانه وساطت بر طرفهای غربی تحمیل میکند.
جمهوری اسلامی همچنین از این گروهها برای عملیات تروریستی، تخریب روند سیاسی و توسعه اقتصادی کشورهای میزبان و نفوذ در نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز در کشورهای منطقه بهره میبرد.
بدین دلیل تحریمهای اقتصادی بدون تحمیل مسئولیت رفتار گروههای نیابتی به نظام ایران هیچ فایده و تاثیری نخواهد داشت. جمهوری اسلامی از زمان تشکیلش همواره از سیاستهای غرب برای حکومتکردن و ادامه فشار بر مردم ایران سوءاستفاده کرده است.
به دیگر سخن، اگر غرب به دنبال تغییر واقعی و عینی رفتار نظام ایران است، باید همزمان با تحریم اقتصادی، تهران را به پذیرش مسئولیت رفتار گروههای نیابتی وادار کرده و جمهوری اسلامی را به کوتاه آمدن از رویکرد صدور انقلاب بر پایه ایدئولوژی فرقهگرایانه ملزم کند.
ترجمه: العربیه فارسی