عزل طائب و برهم کنش «دکترین اختاپوس، بحران اقتصادی و اعتراضات عمومی»
صبح پنجشنبه دوم تیر 1401 خبری از ترور نافرجام حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه منتشر شد.
طبق این خبر او از چند روز پیش بهدلیل ناکامی نهاد تحت مدیریتش در کنترل موج ترور وابستگان به برنامه اتمی، پهپادی و موشکی و شکست مفتضحانه هستههای ترورش برای قتل توریستهای اسرائیلی در استانبول برکنار شده بود.
ساعاتی بعد کانال تلگرامی سپاه پاسداران برکناری او را تایید کرد اما طبق روال معمول نوشت که او ارتقا خواهد یافت و برای خالی نبودن عریضه برخی دستاوردهای او در خاک اسرائیل را برشمرد.
سپس رمضان شریف، سخنگوی سپاه با تایید رسمی عزل طائب و اعلام جایگزینی «محمد کاظمی»، رئیس حفاظت اطلاعات سپاه بجای او گفت که طائب به عنوان «مشاور» حسین سلامی، فرمانده کل سپاه تعیین شده است.
تعیین یک مدیر معزول به عنوان مشاور در سلسله مراتب اداری جمهوری اسلامی عنوانی محترمانه برای «برکناری» یک مدیر ناکام و رانده شده از سیستم است.
افزون بر آن در نظام امنیتی ایران وقتی مدیر حفاظت اطلاعات یک نهاد امنیتی به عنوان رئیس کل آن نهاد انتخاب میشود، یعنی این که آن نهاد در معرض نفوذ و به قول محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه دچار «آلودگی امنیتی گسترده» شده است.
روند عزل و جایگزینی رئیس سازمان اطلاعات سپاه نشان داد که نه تنها طائب به عنوان رئیس این نهاد در حفاظت از شخصیتهای مهم مرتبط با برنامههای نظامی ایران ناکام بوده بلکه حتی نتوانسته واکنشی برابر چنین حمله گسترده در خاک ایران علیه متهم اول این اقدامات یعنی اسرائیل انجام دهد.
موفقیت کامل اسرائیل در انتقال جنگ به داخل ایران نمیتواند فقط بهدلیل ناکامی و شکست یک نهاد امنیتی در گستراندن چتر حفاظتی در درون کشور باشد. این ناکامی بزرگ، ضمن شکست کامل استراتژی جمهوری اسلامی در کشاندن جنگ به کشورهای دیگر از طریق گروههای نیابتی، بهوضوح نشان میدهد که سازمانهای اطلاعاتی «رقیب» عناصر سطح بالایی از سیستم امنیتی ایران را به خدمت خود درآوردهاند.
محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسبق ایران پیشتر گفته بود که رئیس میز اسرائیل در وزارت اطلاعات، خود عامل موساد بوده است. هر چند احمدینژاد نامی بر زبان نیاورد اما اعضای میز اسرائیل از نهادهای متعدد امنیتی و نظامی تشکیل شدهاند و طائب به عنوان رئیس یکی از مهمترین نهادهای امنیتی عضو این میز بوده است. طائب شاید همان نامی باشد که احمدینژاد از مطرحکردن آن بهطور علنی خودداری کرده بود.
در همین رابطه علی لاریجانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس پیشین مجلس ایران هم صراحتا گفت که اسرائیل هم اکنون دریافته که چطور با جمهوری اسلامی مقابله کند. او بهدرستی اظهار داشت اسرائیل هر جا نزاعی علیه ایران باشد وارد میشود تا آن را «طولانی و عمیق» کند.
اظهارات لاریجانی با تایید ضمنی شکست راهبرد جنگهای نیابتی ایران از طریق گروههای فرقهای وابسته به نظام ولایت فقیه، اشارهای سربسته به شکست برنامههای هزینهزای اتمی، موشکی و پهپادی برای جنگیدن با اسرائیل در مرزهای آن کشور دارد. افزون بر آن اعترافی تلخ به نفوذ و قدرت بالای دیپلماتیک اسرائیل در نهادهای بینالمللی و همچنین برقراری روابط سیاسی و اقتصادی گسترده با کشورهای آسیبدیده از سیاستهای توسعهطلبانه جمهوری اسلامی در منطقه است.
سخنان لاریجانی و عزل طائب درستی «دکترین اختاپوس» مطرح شده از سوی نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل را نیز اثبات میکند. بنت در توضیح این دکترین گفت که برای مقابله با رژیم جمهوری اسلامی باید «سر اختاپوس» در تهران را هدف قرار داد و نباید خود را زیاد مشغول دست و پاهای اختاپوس کرد.
نخستوزیر اسرائیل همچنین اشاره کرد ضربات سنگین به زیرساختهای نظامی، اتمی، موشکی و پهپادی همچنین حذف کارگزاران و عوامل این برنامهها در درون ایران نشان داد که چقدر جمهوری اسلامی پوشالی، آسیبپذیر و عاجز از واکنش است.
اما انتقال جنگ به درون ایران از طریق دکترین اختاپوس با دو پدیده داخلی همزمان شده است.
پدیده اول گرانیهای سرسامآور و شکست رکورد نرخ تورم در ایران است. طبق گزارش مرکز آمار ایران، تورم مواد خوراکی در خرداد 1401 به بیش از 81 درصد رسید که در هفتاد سال اخیر کشور بیسابقه بوده است.
حذف یارانهها و ارز ترجیحی توسط دولت ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران هم نشانگر کسری هنگفت بودجه و فقدان منابع مالی بوده و هم بیانگر رویکرد انتقال فشارها به مردم ایران از طریق گرانکردن کالاهای اساسی، مواد خوراکی و خدمات دولتی است.
پدیده دوم افزایش موج اعتراضات سراسری، تجمعات صنفی و نارضایتیهای عمومی است. بدون شک سیاستهای انقباضی دولت رئیسی و گرانکردن چندین برابری مواد غذایی به گسترش حجم و دامنه اعتراضات عمومی انجامیده است. این اعتراضات هر چند به نظر میآید ماهیتی صنفی و بخشی دارند اما عمیقا سیاسی و تا حدودی ساختارشکنانه هستند.
به همین دلیل علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در اواسط خرداد گذشته در سالگرد وفات خمینی مستقیما و با صراحت اعتراضات مردمی را به «دشمن و خارج» نسبت داد و دفاع تمام عیاری از دولت و دولتمردان کنونی کرد.
باید یادآوری کرد که پیگیری همزمان طرح «صیانت از فضای مجازی» یا به عبارتی طرح سانسور، و طرح گسترش «استفاده از سلاح» در راستای کنترل فضای اعتراضی و شدت بخشیدن به سرکوب و ارعاب معترضان در ایران بوده و هراس و بیم حاکمیت از موج فراینده نارضایتیهای عمومی را نشان میدهد.
همزمانی و برهم کنش دکترین اختاپوس، بحران اقتصادی و افزایش اعتراضات عمومی شرایط بسیار ناپایداری برابر کلیت جمهوری اسلامی قرار داده که شاید از زمان تشکیل این نظام سابقه نداشته است.
در چنین شرایطی احتمال امتیازدهی به طرفهای خارجی و یا چشمپوشی از برخی برنامههای بلندپروازانه منطقهای توسط نظام ولایت فقیه وجود دارد.
با این حال بحرانهای داخلی آن قدر عمیق شدهاند که اگر روند امتیازدهی خارجی با دگرگونی رویکردهای داخلی همراه نشود تنها میتواند آتش اعتراضات را شعلهور تر و شرایط اعتراضی را به وضعیت انقلابی ارتقا دهد.