پس از توقف و پیچیدگی در مذاکرات میان آمریکا و ایران پیرامون برنامه اتمی تهران، مجددا صحبتهایی از تلاش جمهوری اسلامی برای نسخهبرداری از مدل کره شمالی به گوش میرسد. نسخه مذکور بهطور خلاصه این است که یک رژیم ضد مردمی و سرکوبگر برای ادامه بقا به تولید «بمب اتم» اقدام کند.
آن چه ایران را تشویق به تکرار تجربه کره شمالی میکند، تهاجم روسیه پوتین به اوکراین و عدم مداخله کشورهای دیگر برای حمایت از کییف به علت دارا بودن بمب اتم توسط روسیه است.
جمهوری اسلامی کماکان به دنبال وقتکشی برای دستیابی به بمب اتم است. اما آیا به چنین هدفی خواهد رسید؟
از چنین منظری باید تاخیر و اتلاف وقت ایران برای بازگشت به مذاکرات اتمی بهرغم اصرار و اشتیاق آمریکا جهت ادامه این مذاکرات را مورد بررسی قرار داد.
از نگاه جمهوری اسلامی «سپاه پاسداران» اولویت اول رژیم است. به همین دلیل گزینه تولید بمب اتم از سوی تهران با هدف حمایت سپاه بر روی میزه گذاشته شده است. چنین معادلهای اصرار ایران برای خروج سپاه از فهرست تروریسم ایالات متحده را توضیح میدهد.
دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا تمام اقدامات لازم برای احیای توافق هستهای سال 2015 با ایران را انجام داد.
با این که دولت آمریکا طی مذاکرات، تعدیل برخی بندهای برجام را خواستار شد اما اصرار جمهوری اسلامی بر شروط خود، بهروشنی از هدف تهران جهت تاخیر در مذاکرات و کسب زمان بیشتر حکایت داشت.
ایران با بهرهبرداری از نیروهای نیابتی خود در منطقه بدون هیچ حد و مرزی به تحقق اهداف خود ادامه خواهد داد. جمهوری اسلامی از اهرم عراق، لبنان، یمن و سوریه برای فشار و امتیازگیری استفاده میکند بهطوری که در سوریه با رویکردی فرقهگرایانه و مذهبی به تغییر بافت جمعیتی این کشور اقدام کرده است.
ایران در تمام این کشورها تنشها را افزایش داده و همزمان برای تولید بمب اتم تلاش میکند. با این حال رویکرد تهران در سالهای اخیر به خروج فزاینده نخبگان و فرار مغزها از کشور منجر شده است. این نخبگان و فرهیختگان پس از تحمیل نظریه «ولایت فقیه» از سوی آیتالله خمینی بر حاکمیت سیاسی ایران و تبدیل «رهبر» به حاکم مایشاء و معصوم کشور خود را ترک کردند. افزون بر آن، تحمیل چنین ایده و شرایطی بر ایران، باعث تسلط کامل سپاه پاسداران بر کل کشور شد.
هیچ افق روشنی از تغییر سیاستهای رژیم جمهوری اسلامی درون کشور و منطقه وجود ندارد. بمب اتم که با هدف حمایت از حاکمیت و نفوذ سپاه در ایران قرار است تولید شود، نمیتواند شرایط اقتصادی ایران را بهبود ببخشد.
تهران بر این باور است که با وجود بمب اتم و برونسازی بحرانهای داخلی از طریق گروههای فرقهگرای نیابتی چون «حزبالله» لبنان، بقای رژیم تضمین خواهد شد.
رژیم ایران از سال 1979 با کمک ایالات متحده به حیات خود ادامه داده است. جورج بوش پسر در سال 2003 عراق را دو دستی به ایران واگذار کرد. بوش با این اقدام کمک بزرگی به پروژه توسعهطلبی تهران از عراق کرد که طی هشت سال جنگ از 1980 تا 1988 برابر جمهوری اسلامی مقاومت کرده بود.
هماکنون در واشینگتن مقامی وجود ندارد که تهدید پروژه توسعهطلبانه ایران در منطقه را درک کند بهویژه اگر چنین پروژهای با تولید بمب اتم پشتیبانی شود.
دولت کنونی آمریکا خواهان پذیرش این نیست که مهمترین تهدید ایران از زمان امضای برجام در سال 2015 تاکنون، تلاش همزمان جمهوری اسلامی برای گسترش نفرتپراکنی در منطقه و توسعه برنامه موشکی و پهپادی این رژیم است.
در صورت ادامه سردرگمی دولت آمریکا پیرامون چگونگی تعامل با جمهوری اسلامی، منطقه شاهد ناامیدی، تنشهای فزاینده و خرابیهای بیشتری توسط ایران هستهای خواهد بود. در این حالت آیا آمریکا و اسرائیل چنین اجازهای به ایران خواهند داد؟
دولت ایالات متحده که به بهانه مشکلات بزرگتری مانند شرایط داخلی، رقابت با چین و بحران اوکراین اهمیت کمتری به پرونده ایران داده، چه هدفی را از ادامه سیاست سهلانگاری برابر ایران دنبال میکند؟
نگرانیهای زیادی از رویکرد جدید آمریکا در منطقه بهویژه پس از خروج از افغانستان و سپردن سرنوشت مردم این کشور به نظام قرون وسطایی «طالبان» به وجود آمده است. چنین رویکردی نشان داد که آینده مردم افغانستان برای دولت آمریکا از هیچ اهمیتی برخوردار نیست.
اما رفتارهای دولت آمریکا آشکار ساخت که مانند مردم افغانستان، سرنوشت مردم ایران و دیگر مردم منطقه از جمله مردم عراق، سوریه و یمن نیز برای ایالات متحده اهمیت چندانی ندارد.
با این وجود مدل کره شمالی برای ایران به دلایل متعددی نمیتواند گزینهای قابل اتکا برای آیندهای بلند مدت باشد.
اول این که اتمیشدن ایران باعث شکلگیری مسابقه اتمی در منطقه خواهد شد. واکنش ترکیه چه خواهد بود؟ مصر چه خواهد کرد؟ دیگر کشورهای منطقه چه واکنشی نسبت به تهدید ایران اتمی از خود نشان خواهند داد؟
دوم آن که کره شمالی مانند ایران نیروهای نیابتی خارج از کشور خود ندارد. جمهوری اسلامی به وضوح دارای برنامه توسعهطلبانه منطقهای است و همین امر اتمیشدن ایران را با موانع بیشتر و در عین حال خطرناکتر میکند.
و سوم این که بمب اتم نمیتواند به رشد و توسعه اقتصادی منجر شود. اگر بمب اتم و موشک توانایی چنین کاری را داشت، شاهد سقوط و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق نمیبودیم.
آیا کسی در تهران هست که از تجارب دیگر ملل بیاموزد و متوجه شود که «سپاه پاسداران» و به تبع آن «بمب اتم» پیش از هر کس فاجعهای برای مردم ایران و سپس برای کل منطقه است؟
ترجمه: العربیه فارسی
منبع: «الرای»