کارگران جهان و منجمله کارگران ایرانی در حالی به استقبال روز اول ماه مه «روز جهانی کارگر» میروند که هنوز از زیر بار شرایط ناشی از پاندمی کرونا کمر راست نکرده، سرمایهداری و امپریالیسم جهان را وارد چرخه وحشت و مرگ بنام بحران اوکراین کرده است و خطر یک جنگ هسته ای جهانی سایه شوم خود را بر همه جهان گسترده است، بحران حمله روسیه به اوکراین هزینههای گزاف و سنگینی را بر دوش کارگران و افراد کم در آمد جوامع وارد کرده است، اقلام خوراکی و هزینه های زندگی بهطور قابل ملاحظه ای گران شدند، اما دستمزدها همانی هستند که قبل از بحران بودند، این به این معنی است که هزینه جنگ امپریالیستی را بر دوش کارگران و مزد بگیران قرار دادند.
در سال گذشته ایران شاهد 6 رشته تحصن و تجمعات اعتراضی معلمان به ابتکار کانون صنفی معلمان بود که این ها موثرترین حرکت های هماهنگ و گسترده طی سال گذشته بودند و تا کنون دهها معلم در سراسر کشور بازداشت شدند.
در سال گذشته جنبش اعتراضی معلمان پرخروشتر و قویتر از پیش در خیابانهای شهرهای مختلف کشور حاضر بود و در اعتراض به شرابط نامساعد شغلی و حقوق مزایای خود فعالیت کرد، معلمان در تظاهراتهای خود خواهان اجرای طرح رتبهبندی خود و همسانسازی حقوق معلمان بازنشسته شدند.
جنبش اعتراضی معلمان همراهی و همبستگی اقشار مختلف جامعه و بخصوص دانشآموزان و بازنشستگان را نیز به همراه داشت، حرکت سراسری و هماهنگ معلمان حرکتی موفق بود و درسهای ذیقیمتی برای کارگران و جنشهای سراسری داشت که در زیر به مهمترین آنها اشاره میکنم:
- حرکت گسترده و سراسری در بیش از 40 شهر ایران.
- قدرت سازماندهی و سازمانیابی.
- وجود تشکل مستقل.
- جلب حمایت و سمپاتی اقشار جامعه.
سال گذشته با استقرار ابراهیم رئیسی در پست ریاست جمهوری از آن جا که او اساسا برای حل و فصل مسائل بر سر کار نیامده بود، دجالانه با تاکتیک شعار و وعده درمانی، شروع به دادن وعدههای پوشالی و طرح شعار های توخالی از قبیل حل مسائل کارگران، ایجاد فرصتهای شغلی، بهبود وضعیت معیشت و... نمود، اما از آنجا که کارگران گوششان از شعارها و وعدههای توخالی پر بود، فریب وعدهها را نخورده و بر اساس تجاربی که با دولت های قبلی داشتند به قطع و یقین میدانستند که این دولت اگر از سلف خود بدتر و شیادتر نباشد، قطعا بهتر نخواهد بود و دیری نگذشت که خوی سرکوبگری دولت با دستگیری معلمان و کارگران معترض نمایان شد.
در همین راستا طی سال گذشته دست به دستگیری و پیگرد قضایی کارگران و فعالان کارگری زدند و گزارشات حاکی است که طی 12 ماه گذشته 69کارگر بازداشت و دهها کارگر دیگر برای بازجویی احضار شدند، همچنین اذیت و آزار اعضای فعال کانون صنفی معلمان را نیز افزایش دادند.
از حمله اقدامات سرکوبگرانه رژیم طی سال گذشته دستگیری اسماعیل عبدی دبیر کانون معلمان و همچنین فعالان حقوق صنفی امیر عباس آذرم، محمد ایران نژاد، نصرالله امیرلو، مرتضی سیدی، هاله صفرزاده، علیرضا ثقفی، آرش جوهری، اسماعیل گرامی و عالیه اقدام دوست است که هم اکنون در زندان بسر میبرند.
به گزارش فعالان حقوق بشر در بازه زمانی ماه می 2021 تا ماه می 2022 تعداد 10707 کارگر در حوادث و سوانح کاری مجروح شدند، آمارها نشان می دهد که در این مدت حداقل 811 کارگر در اثر حوادث ناشی از کار جان خود را از دست دادند، اما مقامات جمهوری اسلامی از کشته شدن 438 نفر خبر دادند و گروه های غیر دولتی مرگ تعداد 373نفر را در اثر سوانح کاری اعلام کردند، آمار رسمی در طی 12 سال گذشته نشان می دهد که سالانه حداقل 1200 کارگر در اثر سوانح کاری جان خود را از دست می دهند, که علل آن فقدان استاندارد، فقدان وسایل ایمنی کافی و فشار های کاری و... است.
به گزارش خبرگزاری «ایسنا»، یک سوم کارگران ساختمانی فاقد پوشش بیمه سلامت و تامین اجتماعی هستند.
بنا بر گزارشات فعالان حقوق بشر در سال گذشته حداقل 45462 کارگر معوقات مزدی داشتند که نسبت به سال قبل تعداد 34318 مورد افزایش داشته است, شایان ذکر است که 76% از معوقات دستمزدی مربوط به بخش دولتی است و شهرداریها بیشترین سهم را در عدم پرداخت حقوق و معوقات مزدی دارند در حالی که بخش خصوصی 14% و بخش انرژی 7% است.
16 ماه مارس هر سال شورای عالی کار متشکل از نمایندگان کارگران و کارفرمایان و وزارت کار باید حداقل دستمزد ماهانه را برای بازه زمانی سال جاری تعیین کنند و امسال مبلغ 5,679 میلیون تومان (معادل حدود 203 دلار آمریکا) تعیین شد، اولا که در عمل چنین دستمزدی به کارگران داده نمیشود و همواره دستمزدهای کارگران زیر این رقم است و دوم این که نزخ خط فقر را خود رژیم 13 میلیون تومان در ماه تعیین کرده است، یعنی کسانی که در آمد ماهانه آن ها 13 میلیون تومان باشد در خط فقر قرار دارند, حال آن که حداقل دستمزد تعیین شده توسط شورای عالی کار چیزی حدود کمتر از نصف و در حدود یک سوم خط فقر است، این وضعیت نمایانگر وضعیت نابسامان و ظالمانه زندگی کارگران و بیانگر فقر و فاقه نهادینه شده در نظام جمهوری اسلامی برای عامه کارگران است.
نرخ بیکاری رسمی در ایران چیزی معادل 9% و بر طبق آمارهای رسمی بیکاری زنان تقریبا دو برابر مردان است، تعداد 177000 هزار زن شاغل در طی دوران پاندمی کووید 19 از کار بیکار شدند.
با دریغ و درد باید گفت که جامعه ایران با پدیده جدید و بیسابقهای بنام «شوهر گریزی» روبروست که بسیاری از مردان خانواده بدلیل فشار بیش از حد و ناتوانی در تامین خانواده خود، خانواده را ترک کرده و میگریزند.