فراخواندن سفرای لبنان از کشورهای خلیجی و اشتباهات میقاتی و مکرون
به رغم پیامدهای گسترده فراخواندن سفرای بیشتر کشورهای شورای همکاری خلیج از بیروت، نمیتوان اقدامات سعودی علیه لبنان را به هیچ وجه غیرمنتظره دانست.
این اقدام همچنین بی ارتباط با روندهای معمول نبود بلکه در راستای تحولات و رخدادهایی قرار داشت که لبنان از زمان تن دادن سعد حریری به خواسته حزبالله مبنی بر حضور نمایندگان سنی طرفدار حزبالله در کابینه او(که در 17 نوامبر 2019 استعفا داد)، شاهد آن بود.
ساز و کار روی کار آوردن کابینه حسان دیاب نیز مسئله ساز بود که به عنوان کابینه تماما وابسته به حزب الله توصیف گردید. اقدام دیاب در معرفی خود به عنوان نخست وزیر به مثابه اقدامی تحریک آمیز و چالش برانگیز برای سنیهای لبنان قلمداد شد. با بروز انفجار مهیب بندر بیروت و استعفای کابینه دیاب و اقدام مکرون رئیس جمهوری فرانسه از فراز ویرانههای انفجار در اعلام «ابتکار عمل فرانسه» برای نجات لبنان، مکرون عملا به شروط محور دوگانه شیعه (امل و حزبالله) تن داد و پذیرفت که وزارت دارایی را در اختیار این محور دوگانه قرار دهد.از اینجا بود که روند امتیازدهی به این محور آغاز گردید و کابینه تکنوکراتهای مستقل عملا از محتوا خالی شد و مصطفی ادیب که مامور تشکیل آن شده بود، از پذیرش این ماموریت پوزش خواست.
سپس حریری در راستای اجرای ابتکار عمل فرانسه، نامزدی خود را اعلام کرد اما در پی وقت کشیها و طرح شروط غیر قابل اجرا، از این ماموریت پوزش خواست و نوبت به نجیب میقاتی رسید که گمان برده بود با برخورداری از تضمینهای خارجی برای بیرون بردن لبنان از این بحران خانمان سوز، موقعیت تضمین شدهای به عنوان «راه حل» دارد. مشکل کابینه میقاتی از همین نقطه آغاز شد که موازنههای منطقهای و جهانی را رعایت نکرد که به لحاظ تاریخی، سوپاپ اطمینان وضعیت جاری در لبنان در دورانی به حساب می آمد که میقاتی سرگرم فعالیتهای تجاری خود در لبنان و دیگر کشورها بود.
کابینه میقاتی در واقع کابینه «مکرون- رئیسی» است و نه کابینه مبتنی بر ابتکار عمل مکرون چرا که رئیس این کابینه به دلیل وتوی ایران-حزبالله در دوران روحانی، قادر به بازاریابی برای آن نبود اما در دوران رئیسی موفق به این کار شد.
آغاز این داستان به نشست سران در بغداد بازمیگردد که طی آن حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جدید ایران با یک حرکت جنجالی و نقض پروتکلها در صف روسای جمهوری کشورهای مشارکت کننده ایستاد و همچنین توانست در حاشیه نشست دو بار با مکرون ملاقات کند.
مکرون در پی سلسله ناکامیها در لیبی و شرق مدیترانه، کشورهای ساحل و صحرای افریقا و همچنین ضربه دردناک ناشی از برهم خوردن قرارداد ساخت زیردریایی با استرالیا، به روی کار آمدن کابینه ماکرون- رئیسی در لبنان دلخوش بود تا آن را در کارنامه موفقیتهای شخصی خود قرار دهد. تشکیل کابینه میقاتی به منزله سرمایهگذاری بود که مکرون وعده بهرهبرداری از فوائد آن را در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه میداد. مکرون برای تثبیت این موفقیت شخصی نسبت به حضور میقاتی در کاخ الیزه قبل از اولین جلسه کابینه میقاتی عجله به خرج داد و میقاتی با سبدی از وعدهها به لبنان بازگشت که مشروط به اصلاحات غیر ممکن و همچنین اجرای انتخابات شده بود.
نقطه پنهان پشت پرده و یا خنجر زهراگین در روند تشکیل کابینه ماکرون- رئیسی (و نه میقاتی) این بود که این کار بدون هماهنگی با سعودی شد. کشوری که نقش برادر بزرگتر را دارد و بیشترین اهتمام را نسبت به لبنان داشته و به عنوان برگزار کننده پیمان صلح طائف در لبنان حامیان بسیاری دارد.
نخستین اشتباه بزرگ مکرون تحکیم موقعیت ایران در لبنان و به زیان نقش تاریخی سعودی در این کشور بود که مآلا به اقدام مشترک ماکرون- رئیسی در تشکیل کابینه میقاتی انجامید. این اشتباه ناشی از حرص سیری ناپذیر مکرون برای سرمایهگذاریهای عظیم نفتی با عراق بعد از اقدام ایران در تسهیل امضای عقد قرارداد نفتی بغداد با شرکت توتال بود.
اشتباه دوم از سوی میقاتی بود که سخن از ضمانتهای خارجی به میان آورد. منظور او صرفا ضمانتهای فرانسه بود اما این توهم را ایجاد کرد که وی، حمایت سعودی را نیز با خود دارد. این همان اشتباهی بود که سعد حریری هم مرتکب آن شده بود. میقاتی بدون درس گرفتن از تجربه حریری، مسیر خود را ادامه داد. او از بینتیجه ماندن دیدارهای سفرای آمریکا و فرانسه در ریاض در بازبینی موضع سعودی در قبال لبنان و تقدیم کمکهای انسانی به مردم و ارتش این کشور، درس نگرفت.
گفتنی است ملک سلمان پیشتر اقدام به لغو کمک بلاعوض 3 میلیارد دلاری کرده بود که از سوی سلف خود ملک عبدالله به لبنان اختصاص داده شده بود. این واکنش روشن سعودی در ابراز مخالفت با سرسپردگی دولت لبنان به رژیم ایران و اتخاذ مواضع سیاسی علیه ریاض بود.
زرنگ بازی میقاتی و تکیه بر امانوئل مکرون برای گشودن درهای بسته سعودی به روی لبنان، راه باه جایی نبرد؛ بویژه پس از تاکید عبداللهیان در بیروت بر مقوله «دولت، ملت، ارتش و مقاومت». میقاتی هم هیچ واکنشی در قبال این تصریح وزیر خارجه ایران نشان ندادو صرفا به اخم کردن اکتفا کرد.
فراخواندن سفرا در واقع، مشروعیتزدایی عربی از نظام حاکم بر لبنان به خاطر نقش حزبالله است که حمایت خود را از اظهارات وزیر اطلاع رسانی اعلام کرد و بر مخالفت قاطع خود با برکناری یا استعفای او تاکید ورزید.
این رخدادها بدین معناست که لبنان عملا وارد بحرانی خطرساز شده که بر شدت بحرانهای اقتصادی، مالی و اجتماعی آن میافزاید.
همزمانی فراخوان سفرا، آمریکا تحریمهایی در رابطه با رانت خواری و فساد، علیه جهاد العرب و دانی خوری، پیمانکاران لبنانی و همدستان سعد حریری، به علاوه جبران باسیل صادر کرد.
فراخواندن سفرا همچنین تمامی اقدامات محور دوگانه و منطقه ای جدید مکرون- رئیسی را ویران کرد و چشمداشتهای مکرون در جهت پر کردن خلا ناشی از خروج آمریکا از منطقه را از میان برد.
این اقدام در عین حال اصلاحات غیر قابل اجرا و انتخابات وعده داده شده و همچنین موضوع مذاکرات با بانک جهانی را نیز متزلزل ساخته است.
چنین انزوایی جز با ایجاد تحولی بنیادین در ساختار نیروهای حاکم بر لبنان از میان نخواهد رفت که بدون آن، تمامی تلاشها بینتیجه خواهد ماند.