ایران پس از تحولات افغانستان

امیل امین
منتشر شده در: آخرین به روزرسانی:
فعال‌سازی حالت خواندن
100% Font Size

تحولات افغانستان، چه تاثیراتی بر رفتارهای داخلی و خارجی ایران خواهد داشت؟ در این مقاله به ویژه می‌پرسیم آیا تحولات خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بر مذاکرات وین و نتایج آن سایه خواهد افکند؟

برای ارائه پاسخ عینی به این سوال، ابتدا می‌بایست به آخرین تحولات برنامه هسته‌ای ایران، که محوریت مذاکرات وین است، نگاهی بیندازیم.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گزارشی که اخیرا منتشر کرده است، پیشرفت ایران در غنی‌سازی اورانیوم را تایید کرده است. ایران از 257 گرم اورانیوم – 235 تا 20 درصد غنی‌سازی شده در قالب تترافلوراید (UF4)، جهت تولید 200 گرم اورانیومِ تا 20 درصد غنی‌سازی شده، استفاده کرده است.

پس از آن همان آژانس به پیشرفت چشمگیر ایران در زمینه غنی‌سازی اورانیوم تا سطح 60 درصد اشاره کرد. آژانس هر دو اقدام اخیر ایران را، مراحلی اساسی برای ساخت سلاح اتمی دانست. مراحلی که ایران هیچ نیاز مدنی، صلح‌آمیز و قابل توجیهی به آن ندارد. لازم به ذکر است که این مرحله‌ سومین مرحله از مراحل چهارگانه‌ای‌ است که ایران در راستای ساخت سلاح هسته‌ای، در آن فعالیت می‌کند.

تلاش مصمم و مستمر ایران برای غنی‌سازی اورانیوم به میزان درصدهای بالا چه معنایی دارد؟ تلاشی که به وضوح شدید تمایل ایران را برای دست‌یابی به سلاح هسته‌ای نشان داده و ادعاهای ایران مبنی بر نیاز پروژه‌های صنعتی این کشور به برق را رسوا می‌کند؟

به طور خلاصه این تلاش‌ها بدین معناست که تهران در مسیر دست‌یابی به فناوری و دانش کافی برای تولید بمب اتم قرار دارد و هر روز درنگِ واشنگتن و سایر دولت‌های غربی شرکت‌کننده در مذاکرات وین، به این معنی است که ایران مصرانه به هدف خود که برای همه آشکار است، نزدیک‌تر می‌شود.

از سوی دیگر واشنگتن از دید تهران، به دلیل تصمیم به خروج از افغانستان، سخت‌ترین لحظات خود را تجربه می‌کند. حادثه‌ای که واشنگتن را از نگاه تهران در آسیب‌پذیرترین وضعیت خود قرار داده است. تهران از صمیم قلب برای چنددستگی واشنگتن و حمله جمهوری‌خواهان به رئیس جمهوری خوشحال است و بر روی سردرگمی دولت دموکرات بایدن حساب باز کرده است. کار به جایی رسیده است که ریک اسکات، سناتور از ایالت فلوریدا، از مفاد متمّم 25 قانون اساسی آمریکا برای برکناری رئیس جمهوری کنونی آمریکا سخن به میان آورده است.

اسکات در توییتی این‌گونه نوشت: «پس از اتفاقات فاجعه‌بار افغانستان، باید با سوال مهمی روبرو شویم ... آیا هنوز بایدن قادر به انجام وظایف خود است و یا زمان استفاده از مفاد متمّم بیست و پنجم فرا رسیده است؟»

اکنون آخوندها در ایران چنین می‌پرسند: « به غیر از نگرانی‌های مربوط به نوامبر 2022، حال که با آمریکایی مواجه هستیم که دولت آن در داخل با اوضاعی متفاوت روبرو شده و آینده‌ آن با اختلافات داخلی گره خورده و هر لحظه امکان دارد که تغییر کند، چرا باید امتیاز بدهیم؟»

این تاریخ انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا است. دور از انتظار نیست اگر بگوییم چنانچه انتخابات اکنون برگزار می‌شد، شانس دموکرات‌ها برای پیروزی از جمهوری‌خواهان کمتر می‌بود. در همین 5 روز گذشته پس از سقوط کابل، درصد رضایت از عملکرد بایدن 7 درصد کاهش یافته است و بعید نیست در روزهای آینده با گذر تحولات در افغانستان، شاهد نارضایتی‌های بیشتری از عملکرد رئیس جمهوری و حزب دموکرات باشیم.

جانِ کلام حکومت ایران در این روزها واضح‌تر شده، آنجایی که می‌گویند: «چه کسی تضمین می‌دهد که اگر ایران امتیاز بدهد، فردا رئیس جمهوری مثل ترامپ سر کار نیاید؟»

تردیدهای ایران درباره عملکرد دولت بایدن در اظهارات اخیر علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، نمایان است. آنجایی که او می‌گوید واشنگتن به طرز پلید و ناجوانمردانه‌ای رفتار می‌کند و هیچ‌گاه به دلیل نقض تعهداتش من جمله خروج آن از برجام، مورد بازخواست قرار نگرفته است.

از سویی در داخل آمریکا نیز عده‌ای به نوبه خود سوالی می‌کنند که چرا ایران باید عقب‌نشینی کند؟ در حالیکه می‌بیند چوب سنگینی که آمریکا روی افغانستان بلند کرده بود، به طور تحقیر‌آمیزی در حال متلاشی شدن است. برخی از آنان نوشتند که ما شکستی بزرگ و سنگین متحمل شدیم. افغانستان دوباره به دست همان افراد افتاد.

مقامات ایران تحولات اخیر افغانستان را شکست آمریکا در شرق آسیا می‌بینند و خروج بی‌پروای واشینگتن از کشوری که در تاریخ به قبرستان امپراطوری‌ها مشهور شده را شکستی ماهیتی برای پروژه‌ قرن آمریکا می‌دانند. آمریکایی که خودش را آماده می‌کرد تا در حال حاضر و آینده ابرقدرت بلامنازع قرن بیست و یکم شناخته شود.

آیا اظهارات رابرت مالی، فرستاده آمریکا در امور پرونده هسته‌ای ایران به این دلایل و یا دلایل نامعلوم دیگری، در گفت‌وگو با مجله «پلیتیکو» مطرح شده که طی آن ضمن اشاره به رویکردهای آینده ایران بنا به آن درباره احتمال احیای توافق هسته‌ای ابراز تردید کرده است؟

این بار نه تنها آمریکایی‌ها واکنش‌های ایران به چشم‌انداز سیاسی آمریکا را دنبال نمی‌کنند. بلکه بسیاری از اروپایی‌ها بر این عقیده هستند که وینستون چرچیل اشتباه می‌کرد هنگامی که از صمیم قلب باور داشت که آمریکایی‌ها معمولا در انتهای راه، کار درست را انجام می‌دهند. چرا که این بار آمریکایی در پایان مسیر خود در افغانستان، کار درست را انجام ندادند.

اولین نشانه‌های سلطه‌جویی برآمده از قلب تهران و دولت ابراهیم رئیسی پس از تحولات افغانستان، انتخاب حسین امیر عبداللهیان به عنوان وزیر امور خارجه ایران است. مردی که برای سال‌ها به عنوان نماینده سپاه پاسداران در وزارت امور خارجه شناخته می‌شد.

به گفته بسیاری از ناظران، در صورت ادامه مذاکرات وین، عبداللهیان در طرح خواسته‌های جدید از مذاکره‌کنندگان غربی ابایی نخواهد داشت. با این حال برخی دیگر از کارشناسان معتقدند او تمام توان خود را جهت ناکامی مذاکرات و ممانعت از دست‌یابی به توافق هسته‌ای جدید به‌کار خواهد گرفت.

این روزها و در حالی که حکومت ایران از معامله زمین در مقابل آب با عراق سخن می‌گوید و چشم‌انداز سیاست داخلی آمریکا نیز درگیر آشفتگی است، شبه‌نظامیان وابسته به تهران در سوریه و عراق، برای تکرار سناریوی افغانستان آماده می‌شوند. تهران نیز برای تجهیز سپاه پاسداران به ماهواره‌ای نظامی در حال پیشبرد قراردادی جدید با مسکو است. قراردادی که توان نظامی ایران را در خاورمیانه، خلیج عربی و شاید تا دوردست‌ها بیشتر می‌کند.

مختصر آنکه، به زودی پژواک تحولات افغانستان، در جهت‌گیری‌های ایران نمود پیدا خواهد کرد و شب‌ها برای آمریکایی‌ها چیزی را به ارمغان‌ خواهند آورد که از آن غافل مانده‌اند.
منبع: العربیه

رفع مسئولیت: مقالات منتشر شده، تنها نظر نویسندگان خود را منعکس می‌کنند.
بیشترین بازدید موضوعات مهم