«من غمگینم ... این مساله دلخراش است.» این کلماتی است که جورج بوش، رئیس جمهوری پیشین آمریکا با چشمانی اشکبار درباره تصمیم دولت ایالات متحده برای خروج از افغانستان گفت و به تأثیرات مخرب آن بر جامعه افغانستان، به ویژه زنان و دخترانی که دوباره زیر سلطه رژیم وحشیانه «طالبان» خواهند رفت، اشاره کرد.
غمگینی رئیس جمهوری پیشین آمریکا به جا است، اگرچه منتقدان وی تنها حملهاش به عراق را یادآور میشوند اما شکست «القاعده» و «طالبان» یک موفقیت تاریخی بود، نه تنها برای مردم افغان که از بربریت طالبان و گروه های مسلح بیرحم رنج میبردند، بلکه باعث تضعیف گروههای تروریستی و گفتمان آنها در سراسر جهان شد.
شکست «طالبان» و حمله به «القاعده»، تعقیب اعضای آن و کشته شدن رهبرانش بدون شک در حمایت کشورها از عملیات تروریستی اجتنابناپذیر و نجات هزاران انسان بی گناه از قتل یا آزار و اذیت، نقش مهمی ایفا کرد. این یک موفقیت انسانی و اخلاقی ارزشمند است وقتی که میبینیم این گروههای خونخوار متلاشی شده و تحت تعقیب قرار گرفتهاند و هزاران زن و مرد بدون ترس از تنبیههای وحشتناک به خاطر گوش دادن به موسیقی یا تراشیدن ریش، به زندگی خود ادامه دهند.
اگر پرزیدنت بوش این گام بزرگ را بر نمیداشت ما اکنون در جهانی کاملاً متفاوت زندگی می کردیم که در آن رهبران تروریستی نه کشته شده و نه در اعماق اقیانوسها مدفون، و یا تحت تعقیب قرار بگیرند.
اما اکنون با خروج نیروها وارد مرحله جدیدی می شویم (البته نه تنها آمریکاییها، بلکه همه تصمیم به خروج گرفتند از جمله نیروهای ناتو). واقعیت امر این است که دولت بایدن تنها طرفی نیست که خواستار خروج نیروها است، اما این بار شرایط به نفعش بود. پرزیدنت اوباما هم اصرار به خروج نیروها داشت اما با مخالفت رهبران نظامی مواجه شد و در آن دوره چندین بار معاون رئیس جمهوری را برای نظارت بر این پروسه فرستاد. پرزیدنت ترامپ هم در طول چهار سال حضور در کاخ سفید بارها یادآور شد که او به وعدهاش درباره بازگرداندن سربازان به وطن - زنده نه در تابوت - عمل خواهد کرد و در پایان دورهاش، برخی نیروها را خارج کرد.
دلایل زیادی برای خروج نیروها پس از 20 سال وجود دارد، از جمله هزینه های جنگ، اما مهمترین دلیل آن داخلی است و مربوط به دادن وعدههای انتخاباتی به تودههای مردم خسته از جنگ است.
برای آن دسته از سیاستمداران که تحت فشارهای سیاسی و مردمی زیادی قرار دارند، اکنون مهمترین مساله، پیروزی در انتخابات پیش رو است، حتی اگر به ضرر مهمترین منافع ملی کشور هم باشد.
ایده بازگرداندن سربازان برای ارضای تودههای خشمگین آسان است، اما اقدام معکوس آن بسیار دشوار است حتی اگر برای اهداف ارزشمند هم باشد. در نهایت، برای چه کسی در واشنگتن مهم است که دختری در مزار شریف به دلیل پوشیدن لباسهای رنگارنگ سر بریده شود؟!
اگرچه برخی از تحلیگران گفتهاند که «طالبان» 20 سال پیش «طالبان» امروز نیست، اما این پیشفرض دقیق نیست. این گروه افراطی هیچ گونه تجدیدنظر فکری در گفتمان ایدئولوژیک خود و همچنین در اقدامات خود انجام نداده است، نمونههایش هم سر بریدن یک مترجم و انداختنش در کنار جاده یا دستگیری کمدین افغان «نظر محمد خاشه» است که اعضای گروه «طالبان» قبل از کشتنش از ضرب و شتم و توهین به او فیلمبرداری کردند.. اشکهای پرزیدنت بوش موجه است!
منبع: الشرق الاوسط
ترجمه: العربیه فارسی