منطق سیاست خارجی جمهوری اسلامی در مورد طالبان و افغانستان
افغانستان امروز با پیشرویهای طالبان در موقعیت بسیار پرمخاطرهای قرار دارد. خروج نیروهای آمریکا و ناتو که مطابق زمانبندی جو بایدن، رئيسجمهور آمریکا، در ۱۱ سپتامبر کامل میشود، از دید بسیاری تحلیلگران میتواند مقدمه سقوط دولت غربگرای کنونی کابل و از میان رفتن ساختار حکومتی شود که بعد از سرنگونی رژیم طالبان در ۲۰۰۱ ذره ذره و آجر به آجر در افغانستان تاسیس شده است. گروه اسلامگرای طالبان اخیرا ادعا کردهاند نود درصد از خاک افغانستان را کنترل میکنند. نود درصد، چنانکه دولت افغانستان هم به صراحت گفته، آشکارا اغراقآمیز است ولی امروز اجماعی میان ناظران وجود دارد که خطر پیشروی سریع طالبان بسیار جدی است.
نقش مثبت یا منفی بازیگران منطقهای در این میان بسیار مهم است. در این نوشتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در مورد افغانستان به اختصار بررسی میکنیم و میکوشیم نشان دهیم آمریکاستیزی، مانند بخش عمده سالهای پس از انقلاب، منطق سیاست خارجی تهران در مورد طالبان را پس از خروج نیروهای ناتو مشخص میکند.
موضعگیری روزنامه کیهان در مورد افغانستان
موضعگیری هسته سخت جمهوری اسلامی در مورد افغانستان را میتوان در مقالات روزنامه کیهان جست. کیهان را میشود سخنگوی بخش نظامی-امنیتی-تندروی حاکم بر جمهوری اسلامی دانست که در آن حسین شریعتمداری نماینده مادامالعمر ولی فقیه در روزنامه و همهکاره است. بر این اساس مقاله «درافغانستان چه خبر است؟» که در تاریخ ۵ تیرماه در بخش «یادداشت روز» (به نوعی سرمقاله و موضع رسمی روزنامه) منتشر شد، حائز اهمیت بسیار است و شایسته بازخوانی.
در این مقاله اشرف غنی، رئیسجمهور کنونی افغانستان «فردی غربگرا» معرفی شده که «هر آنچه آمریکاییها طی این سالها گفته[اند]، مو به مو اجرا کرده است.» از نظر کیهان غنی و دولت او نوکر آمریکاست.
آمریکاستیزی از سطر سطر این مقاله میبارد و نویسنده مقاله میکوشد با هردستاویزی دشمنی با غرب را توجیه کند و بجای طالبان و اسلامگرایی تندروی این گروه آمریکا را عامل بحران افغانستان معرفی کند. مینویسد: «ریشه اصلی آنچه در افغانستان جریان دارد....همین آمریکاست» و «نزدیکترین دلیل برای اینکه، نمیشود به آمریکاییها اعتماد کرد، همین وضعیت افغانستان است. بحرانهای داخلی قبل از همه، راهحلهای داخلی میطلبد.»
در این مقاله صریحا آمده که هدف آمریکا «از لشکرکشی به منطقه» و افغانستان، مقابله با جمهوری اسلامی بوده است. در بخشی دیگری با اشاره به پیشرویهای اخیر طالبان در افغانستان القا شده که طالبان آنقدرها هم بد نیستند، چون:
«در این پیشرویها خبری از جنایتهای هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد (و تا لحظه تنظیم این گزارش نیز خبری درباره جنایت این گروه علیه شیعیان افغان لااقل، مخابره نشده است). طبق این گزارشها، خبری از قتلعام غیرنظامیان بیگناه و تخریب خانهها هم نیست و آنچه هست، صرفا درگیری با نیروهای مسلح دولتی است. منابع خبری در این کشور حتی میگویند، درگیریها با نیروهای نظامی دولت افغانستان است و غالبا نیز، همین نیروهای مسلح به همراه مقامات محلی خیلی راحت و بدون مقاومت به طالبان میپیوندند.»
نویسنده نگاه پاک خطاپوشی در مورد طالبان دارد و معتقد است طالبان امروز با طالبان سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰شمسی (و دورانی که دیپلماتهای ایرانی در کنسولگری ایران در مزار شریف به دنبال اشغال شهر بدست طالبان به قتل رسیدند) متفاوت است. در دهه هفتاد شمسی «قدرت گرفتن» طالبان در افغانستان «به صلاح ایران» نبود («اما به صلاح آمریکا؛ چرا»)، با اینحال امروز میشود امیدوار بود «این گروه پرنفوذ تغییر رویه داده» باشد تا «پس از خروج آمریکا، با دستان پر وارد مذاکره» شود.!
در این مقاله ترکیه هم متهم به بحرانسازی میشود، چون هم رقیب است و هم روابط خوبی با آمریکا دارد: «اما حواسها به کشورهای فرصتطلبی مثل ترکیه نیز باید باشد. این کشور نشان داده برای رسیدن به برخی بلندپروازیها، به استقبال ماجراجویی میرود. ماجراجوییهای این کشور در ماجرای قرهباغ، سوریه، عراق، یونان، لیبی و...نشان میدهد، برخی کشورها نانشان در بحرانسازی است!»
سخنان دستیار ظریف
جز مقاله کیهان میتوان به نمونههای بسیار دیگری در مورد آمریکاستیزی حاکمان ایران در افغانستان اشاره کرد. یک نمونه دیگر سخنان اخیر سید رسول موسوی، مدیرکل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو سیما است که البته با لحنی ملایمتر و سنجیدهتر از کیهان، پس از کلی صغری و کبری در نهایت آمریکا را بنوعی مسبب مشکلات کنونی افغانستان معرفی کرده و گفته است: «آمریکا به دنبال این است که جنگ داخلی را در افغانستان ایجاد کند که مردم [افغانستان] بگویند دوباره برگردید، ولی من فکر نمیکنم که بحث برگشت آمریکا، شدنی باشد.»
وزارت خارجه جمهوری اسلامی میل دارد در موضعگیریهای رسمی، ناصادقانه، خود را هماهنگ با دولت غربگرای کابل نشان دهد. این رویکرد در مصاحبه موسوی هم بارز است.
برغم گرایش به طالبان موضعگیری وزارت خارجه جمهوری اسلامی در مورد این گروه غیرشفاف است، از جمله شاید به این سبب که افغانستانیها به خوبی فارسی میدانند، جمعیت بسیار بزرگ مهاجران افغان در ایران زندگی میکنند، و هرگونه موضعگیری ایران در مورد افغانستان به دقت از دید ناظران افغان رصد میشود. با اینحال واقعیت پنهان نمی ماند.
بیانیه لشکر فاطمیون
به عنوان آخرین مثال به بیانیه روزهای گذشته «لشکر فاطمیون» پیرامون تحولات اخیرافغانستان اشاره میکنیم که خوشحالی از خروج نیروهای ناتو از افغانستان و در واقع همدلی با طالبان در آن بارز است. لشکر یا تیپ فاطمیون یک نیروی شبه نظامی وابسته به سپاه قدس و متشکل از شیعیان افغانستانی است که سپاه پاسداران آنرا از سال ۱۳۹۴ شمسی به این سو برای جنگیدن در کنار بشار اسد علیه مخالفان دولت در سوریه بسیج کرده بود.
در متن این بیانیه، بدون اینکه هیچ نامی از طالبان برده شود، با همان منطق روزنامه کیهان خروج نیروهای ناتو از افغانستان «نقطه عطفی جدید بر افول و ذلت استکبار جهانی» خوانده شده و نشانه اینکه «مقاومت دو دههای» مردم افغانستان نتیجهای الهی در «جهت پیروزی مستضعفان عالم و شکست و تباهی مستکبران» داشته است. نویسندگان شادمانی خود را از خروج آمریکا و در نتیجه پیشروی طالبان پنهان نمیکنند: «شکست آمریکا در افغانستان و خروج مفتضحانه و ذلیلانه استکبار جهانی و حامیان غربی او از کشور، قطعا و یقینا دل تمام مسلمانان از جمله مردم مسلمان افغانستان را شاد کرده است.»
در تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی از گروههایی چون لشکر فاطمیون به عنوان مدافعین حرمی یاد میشود که در سوریه با تروریستها و جهادیها و تکفیریهای سنی جنگ میکردند و از تشیع ناب دفاع میکردند. با اینحال از منظری تحلیلی میشود پرسید اسلام گروههایی چون تحریرالشام و النصره و القاعده، اگر مواضع سیاسی این گروهها در مورد جمهوری اسلامی و بشار اسد را کنار بگذاریم، چه تفاوت معناداری با اسلام طالبان دارد که اولی بد است و دومی خوب؟!
روزنامه جمهوری اسلامی در تهران اخیرا گزارش داده بود که یک گروه شبهنظامی با نام «حشد الشیعی» در شهر کابل اعلام موجودیت کرده که قصد جنگیدن با طالبان دارد. این روزنامه از فردی با نام سید حسن حیدری به عنوان فرمانده گروه حشد الشیعی نام برده بود و نوشته بود این فرد سابقه حضور در عراق را هم دارد. تشکیل چنان گروهی با منطق آمریکاستیزی نمیخواند.
در بیانیه لشکر فاطمیون، برای اینکه ثابت شود اخباری از این دست هیچ ربطی به به لشکر فاطمیونِ طالباندوست (به تعبیر ما) ندارد آمده: «در روزهای اخیر شاهد آن هستیم که برخی افراد و گروههایی که هیچ ارتباطی با شجره طیبه فاطمیون افغانستان ندارند دست به هوچیگری رسانهای زده و از آدرس فاطمیون نظرات، اخبار و تحلیلهایی را ارائه میدهند.» «تنها مرجع رسمی اعلام اخبار و مواضع فاطمیون، مرکز رسانه فاطمیون بوده که در فضای مجازی از طریق آدرسهای زیر فعالیت میکند و سایر اخبار منتشر شده از سوی سایر افراد و رسانهها و صفحات مختلف در شبکههای اجتماعی فاقد اعتبار است.» در ادامه هم چند آدرس از جمله نشانی گروه تلگرامی فاطمیون آمده که اخباری مربوطی به سوریه منتشر میکنند و هیچ مطلبی در مورد طالبان یا لزوم مقابله با این گروه در آن با جستجو یافت نمیشود!
برآیند
منطق نظام جمهوری اسلامی و بخشهای امینی آن آنست که اگر روزگاری چالشی سخت میان ایران و آمریکا رخ دهد، افغانستان جایی نباشد که از آن آمریکا بتواند برای کنش نظامی علیه جمهوری اسلامی استفاده کند. اینجاست که سخنان سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در دوحه که «ما به هیچ طرفی اجازه نمیدهیم که از خاک افغانستان علیه امنیت و منافع هر کشور دیگری استفاده کند»، به دل خبرگزاری حکومتی تسنیم مینشیند و این رسانه با آب و تاب سخنان مسئول سیاسی طالبان را همراه با عکسی شیک از او بازتاب میدهد!
اینکه طالبان چه بلایی برای افغانستان است و با پیشروی این گروه چه آسیب بزرگی به فرهنگ و مردم و خصوصا زنان شجاع افغانستان میرسد، در این نگاه و رویکرد البته جایی ندارد! در نظر نگارنده این نزدیکی به طالب نه به نفع منافع ملی مردم ایران است و نه طبیعتا تبعات مثبتی برای اکثریت مردم افغانستان دارد که بنا بر تجربه تلخ تاریخی تحمل یک «امارت اسلامی» دیگر را هرگز ندارند.