علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، یکشنبه 12 اردیبهشت 1400، در واکنش به انتشار فایل صوتی سخنان محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، گفت که «این سخنان دشمن شاد کن هستند و مانند سخنان مقامات آمریکایی است». او همچنین سخنان وزیر خارجه را«مایه تعجب و تاسف» عنوان کرد.
خامنهای در سخنانش به دو نکته خاص دیگر نیز اشاره کرد. هر چند اشارات وی برای ناظران فضای سیاسی ایران و شهروندان ایرانی نکته جدیدی نداشت اما اصرار خامنهای بر آن دو مورد میتواند تاکیدی بر این واقعیت باشد که او به عنوان رهبر مطلق نظام جمهوری اسلامی تمام امور کشور را در اختیار دارد و نهادها و سازوکارهای سیاسی رسمی تنها در راستای تحقق «منویات» و «اراده» مطلق وی شکل داده شده و سازمان یافتهاند.
رهبر جمهوری اسلامی در سخنانش «نیروی قدس سپاه» را نیرویی تعیین کننده در منطقه غرب آسیا نامید و آن را بازوی اجرای سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی خواند. این سخن خامنهای ضمن این که نشانگر سیاستهای توسعهطلبانه و جنگمحورانه نظام جمهوری اسلامی در منطقه بود، تاکیدی بر دوگانه «میدان – دیپلماسی» و «سلطه میدان بر سیاست» نیز بوده است که ظریف در فایل صوتی بر آن تاکید داشت.
خامنهای تاکید موکد نمود که «سپاه قدس» نماد «میدان» است و منطقه غرب آسیا حوزه جغرافیایی میدانداری این نیرو است. این امر بدین معنای روشن است که وزارت خارجه ایران و شخص ظریف حق هیچگونه دخالت در حوزه فعالیت سپاه قدس را ندارند و خامنهای تنها فعالیت سپاه قدس در این منطقه را قبول دارد و بر اساس آن تصمیمگیری و تصمیمسازی میکند.
رهبر ایران همچنین وزارت خارجه و وزیر مربوطه را «مجری» سیاستها دانست و تاکید کرد که «سیاستگذاری» در جمهوری اسلامی توسط «نهادهای بالا دستی» صورت میگیرد. او حتی به «شورای عالی امنیت ملی» نیز اشاره کرد و البته برای این که وزارت خارجه را در حد یک زائده تنزل ندهد گفت «وزارت خارجه در این شورا [شورای عالی امنیت ملی] هم حضور دارد.»
البته ظریف چندین بار در فایل صوتی تاکید کرده بود که وزارت خارجه هیچ کاره است و کار، کار «نظام» است. اصطلاح «نظام» در ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی مشخصا دلالت بر شخص «علی خامنهای» دارد و برای آن که نام رهبر ایران زیاد تکرار نشود و این گونه القا شود که در جمهوری اسلامی نهادها هستند که تصمیم «میگیرند» و تصمیم «میسازند»، از اصطلاح «نظام» استفاده میشود.
اما «نهادهای بالا دستی» که خامنهای به آنها اشاره دارد و میگوید که «تصمیمساز و تصمیمگیر» هستند، کدامند؟ این نهادها چگونه فعالیت میکنند و اعضای آنها چگونه برگزیده میشوند؟
با نگاهی به ساختار جمهوری اسلامی میتوان نام 3 یا حداکثر 4 نهاد را به عنوان نهادهای بالا دستی نام برد.
اولین نهاد که رهبر ایران هم در سخنرانی اخیرش به آن اشاره کرد «شورای عالی امنیت ملی» است. این شورا که پس از بازنگری در قانون اساسی ایران در سال 1368 جایگزین «شورای عالی دفاع» شد ضمن تعیین سیاستهای دفاعی – امنیتی کشور بر اساس سیاستهای کلی تعیین شده از سوی رهبر جمهوری اسلامی، مصوبات آن نیز باید به تایید رهبر نیز برسند. مهمترین سمت این شورا، دبیر آن است که نماینده رهبر در آن نهاد بوده و به دلیل همین نمایندگی حق رای هم دارد.
دیگر نهاد بالا دستی، «مجمع تشخیص مصلحت نظام» است که همه 44 عضو ثابت آن مستقیما از سوی رهبر جمهوری اسلامی انتخاب میشوند. مهمترین وظیفه این نهاد «تهیه و پیشنهاد پیشنویس سیاستهای کلی نظام» به رهبر است. رهبر پس از پیشنهادات این مجمع مختار است که سیاستهای کلی را رد یا تایید کند.
«شورای نگهبان» نیز از دیگر نهادهای بالا دستی در جمهوری اسلامی است. این نهاد دو وظیفه عمده دارد. اول این که بدون رضایت این نهاد هیچ مصوبهای از مجلس ایران تبدیل به قانون نمیشود. دوم آن که بدون تایید و نظارت شورای نگهبان (تحت عنوان نظارت استصوابی) هیچ کس نمیتواند در انتخاباتهای جمهوری اسلامی نامزد شود. از 12 عضو این شورا 6 نفر را رهبر مستقیما انتخاب میکند و 6 نفر دیگر به پیشنهاد رئیس قوه قضائیه (که خود به طور مستقیم از سوی رهبر انتخاب میشود) به مجلس تحت نظارت همین شورا معرفی میشوند تا انتخاب شوند. بدین ترتیب هر 12 عضو این شورا یا به طور مستقیم یا غیر مستقیم از سوی رهبر ایران منصوب میشوند.
«شورای راهبردی روابط خارجی» را نیز میتوان دیگر نهاد بالا دستی نامید که تا حدودی به طور تخصصیتر با حوزه سیاست خارجی مرتبط است. این شورا در سال 1385 توسط علی خامنهای تاسیس شد. تمام اعضای این شورا و رئیس آن را رهبر تعیین میکند و وظیفه آن «تهیه راهبردها و سیاستها و راهکارها» برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر اساس سیاستهای پیشنهادی رهبر جمهوری اسلامی است.
چهار نهاد مذکور مهمترین نهادهای بالا دستی هستند که چارچوب سیاستها و راهبردهای جمهوری اسلامی را تعیین میکنند. این نهادها در دو فاکتور با هم مشترک هستند: اول این که همه اعضای آنها یا به طور مستقیم یا غیر مستقیم توسط رهبر ایران انتخاب میشوند. دوم این که این نهادها بر اساس «سیاستهای اعلام شده» از سوی رهبر «تصمیمسازی و تصمیمگیری» میکنند و مصوبات آنها باید به تایید رهبر جمهوری اسلامی برسد.
از چنین چشماندازی وقتی علی خامنهای از «نهادهای بالا دستی» نام میبرد و توجه مقامات جمهوری اسلامی به ویژه کارگزاران سیاست خارجی و مشخصا محمدجواد ظریف را به آن نهادها معطوف میکند، در حقیقت همه را به طور روشن و مشخص به «خودش بهعنوان رهبر مطلق جمهوری اسلامی» ارجاع میدهد.
اگر روحالله خمینی در بهمن 57 بر منبر رفت و گفت «من توی دهن این دولت میزنم» و بدین سان نسبت «ولایت فقیه» با مفهوم «دولت» را تبیین کرد، حدود نیم قرن بعد جانشین او از جایگاه «ولایت مطلقه فقیه» اینگونه نسبت خودش را با نهاد دولت تعیین میکند: «من توی دهن همه آن نهادها و مسئولینی میزنم که بخواهند بر خلاف منویات من سخن و تصمیمی بگیرند».