زبان نامادری
بیش از نیمی از دانشآموزان ایرانی در حالی به «زبان نامادری»، آموزش را در مدارس شروع مینمایند که دانشآموزان بیش از شصت کشور چندزبانهٔ دنیا با اجرای سیستمهای «آموزش چندزبانه»، آموزش در مدارس را به «زبان مادری» خود آغاز مینمایند.
موضوع «زبان مادری» نهفقط از مهمترین مسائل فرهنگی که از حساسترین معضلات سیاسی ایران است و طی سالهای گذشته یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات اجتماعی در ایران بوده و بحثهای ریشهداری میان موافقان و منتقدان این نوع از آموزش درگرفته و همچنان ادامه دارد. موافقان «آموزش به زبان مادری» به دلایل سیاسی، حقوق بشری و آموزشی، استدلال مینمایند که باید حق طبیعی انسانها برای آموزش دیدن به زبان مادری به رسمیت شناخته شود و عدهای نیز با توجه به تکثر زبانی در جامعه چند فرهنگی ایران، حق برابری همهٔ زبانها در یک کشور چندزبانه را از شاخصههای اصلی دموکراسی و برابری همه شهروندان در برابر قانون دانسته و خواستار پایان تکزبانگی و شکست انحصار رسمیت زبان فارسی شده و موضوع تعدد بخشیدن به زبانهای رسمی را مطرح مینمایند و در جبهه مقابل، مخالفان نیز عمدتاً به دلیل نگرانیهای سیاسیِ مرتبط با هویت ملی و تمامیت ارضی و با استناد به «فقدان مبانی حقوقی الزامآور»، با چندزبانه کردن نظام آموزشی مخالفت نموده و باورمند هستند که آموزش به زبان مادری با مفهوم اصلی دولت مدرن و واحد، در یک راستا نیست. در این مقاله با توجه به این مهم که بیشتر مخالفان آموزش به زبان مادری و تعدد زبانهای رسمی، اطلاعات ناچیزی در خصوص این موضوعات در کشورهای مختلف دارند، سعی شده تا حد امکان به انتقادات رایج و پرسشهای اولیه در مقوله آموزش به زبان مادری و تعدد زبان رسمی پاسخ داده شود.
1) ما ایرانی هستیم و زبان مادری همه ما فارسی است!
پاسخ: یکی از اشتباهات رایج این است که زبان فارسی بهعنوان زبان مادری همهٔ اقوام ایرانی معرفی میگردد حالآنکه زبان فارسی صرفاً زبان مادری فارس زبانان است و بس! تعاریف گوناگونی از زبان مادری شده که یکی از کاملترین تعاریف چنین است: «زبان مادری زبانی است که انسان به آن میاندیشد و خواب میبیند. زبان مادری زبانی است که انسان آن را بهتر از زبانهای دیگر برای بیان احساسات درونی خود به کار میگیرد، زبان مادری زبانی است که فرد با آن هویت میگیرد»، دکتر «محسن رنانی» استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان و پژوهشگر حوزه توسعه، در بخشی از پیام خود به دومین همایش توسعه عدالت آموزشی، زبان مادری را اینچنین تعریف نمودهاست: «زبان مادری، تنها زبان سخن گفتن نیست، زبان عاطفه، زبان احساس و زبان زندگی فرد است. زبان مادری زبان درونی انسانهاست و فرایند تفکر نخست به زبان درونی هر فرد رخ میدهد و سپس به زبان گفتاری او ترجمه میشود». با توجه به تعاریف فوق مشخص میگردد که زبان مادری ترکها، کُردها، عربها، بلوچها، ترکمنها و … زبان فارسی نیست.
2) آموزش به زبان مادری، فاقد وجاهت قانونی در قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی است!
پاسخ: برخلاف ادعای مذکور، آموزش به زبان مادری در بسیاری از اسناد و معاهدات بینالمللی مانند منشور زبان مادری، ماده 30 کنوانسیون حقوق کودک، ماده 27 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، اعلامیه جهانی حقوق زبانی و بندهای سوم و چهارم ماده 4 اعلامیه حقوق اشخاص مربوط به اقلیتهای قومی، ملی، زبانی و مذهبی، مورد تأکید قرارگرفته و از آن دفاع شدهاست و همچنین با توجه به اهمیت موضوع، روز 21 فوریه از سوی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) بهعنوان «روز جهانی زبان مادری» نامگذاری شدهاست. دربندهای سهگانه «منشور زبان مادری» که یکی از مشهورترین اسناد بینالمللی درزمینهٔ ضرورت تحصیل به زبان مادری محسوب میگردد، آورده شدهاست که: «همهٔ دانشآموزان مدارس، باید تحصیلات رسمی را به زبان مادری خود آغاز کنند (بند 1)، همه دولتها موظف هستند که برای تولید و آموزش به زبان مادری کلیه منابع، موارد و وسایل لازم را تولید و توزیع نمایند (بند 2) برای تدریس به زبان مادری باید معلم بهاندازه کافی تربیت و آماده شود؛ زیرا تدریس به زبان مادری وسیلهای برای برابری اجتماعی شمرده میشود (بند 2).»
3) آموزش به زبان مادری بهانه است اگر هدف یادگیری زبان مادری است
تدریس ادبیات زبان مادری در قالب یک عنوان درسی برای یادگیری زبان مادری کافی است!
پاسخ: در پاسخ به ادعای بالا ذکر این توضیح ضروری است که در بحث «آموزش به زبان مادری» هدف صرفاً آموزش زبان مادری نیست، در گام نخست هدف این سیستم، آغاز امر آموزش با زبان مادری کودکان است که امر یادگیری را تسهیل و بهینه مینماید و در گام بعدی آشنایی کودکان بافرهنگ و تاریخ متعلق به جامعه آنها و نیز آشنایی و تسلط بر دستور زبان و تاریخ ادبیات زبان مادری آنها است، در همین راستا میتوان نگاهی به دروس تدریس شده در مدارس ارمنی ایران داشت که عبارتاند از: ادبیات زبان ارمنی شامل آثار منظوم و منثور شعرا و ادبای بزرگ ارمنی، تاریخ ارمنی شامل تاریخ ارمنستان و ملت ارمنی در ممالک همجوار از دوران باستان تا دوران معاصر، مشق و رونویسی صرف از روی دروس ادبیات ارمنی برای روان شدن نگارش دانش آموزان، انشاء ارمنی بهمنظور توانایی در خلق یک متن نگارشی و تمرین خلاقیت ذهنی، املای زبان ارمنی در جهت درستنویسی کلمات و رعایت اصول نگارشی، دستور زبان ارمنی شامل اصول و قواعد دستوری و نحوه بهکارگیری آن در جمله، خوشنویسی خط ارمنی.
4) در همه کشورها امر آموزش فقط با زبان رسمی صورت میگیرد!
پاسخ: خیر در همه کشورها فقط زبان رسمی آموزش داده نمیشود و در بسیاری از کشورهای چندزبانه، مدارسی با زبانهای آموزشی مختلف وجود دارند مثلاً در سیستم آموزش سه زبانهٔ هند، 22 زبان مختلف آموزش داده میشود و دانش آموزان ضمن آموزش به زبان مادری خود، زبانهای هندی و انگلیسی را نیز آموزش میبینند یا در سیستم آموزش دوزبانهٔ مالزی، 3 زبان آموزش داده میشود و دانش آموزان ضمن آموزش به زبان مادری خود، زبان مالایی را نیز آموزش میبینند. لازم به توضیح آنکه برخی از کشورهایی که سیستم آموزش چندزبانه دارند صرفاً یکزبان رسمی دارند و بعضی نیز بیش از یکزبان رسمی دارند. بهعنوانمثال مالزی با داشتن 3 زبان رسمی آموزشی (مالایی، تامیل، چینی)، فقط ۱ زبان رسمی دارد اما در سنگاپور هر 4 زبانآموزشی، جزو زبانهای رسمی کشور میباشند.
5) همه کشورها یکزبان رسمی دارند!
پاسخ: برای رد ادعای فوق کافی است بدانیم برخی از کشورها فقط یکزبان رسمی دارند و برخی نیز بیش از یکزبان رسمی دارند و البته کشورهایی هم هستند که زبان رسمی ندارند بهعنوانمثال کشورهای هلند، کانادا، افغانستان، سریلانکا، نروژ و عراق هرکدام 2 زبان رسمی، کشورهای بلژیک و پرو هرکدام 3 زبان رسمی، کشورهای سنگاپور و سوئیس هرکدام 4 زبان رسمی، کشور آفریقای جنوبی 11 زبان رسمی و کشور بولیوی 37 زبان رسمی داشته و ایالاتمتحده آمریکا نیز فاقد زبان رسمی است.
6) آموزش زبانهای مادریِ مختلف در مدارس، باعث ناتوانی فارغالتحصیلان این مدارس در گفتگو
با سایر مردم شده و آنان را با معضلات بسیاری از قبیل ادامه تحصیل و یا اشتغال مواجه مینماید!
پاسخ: همانگونه که پیشازاین ذکر شد سیستم آموزش چندزبانه، سالها است که در بیش از شصت کشور دنیا اجراشده است لذا بهترین ملاک قضاوت در خصوص ادعای اخیر، بررسی موارد مطرحشده در آن کشورها است که تاکنون گزارشی از ناتوانی افراد در ارتباط با یکدیگر یا تحصیلات عالی و اشتغال و … مشاهده نشدهاست گذشته از آن، در کشور خودمان نیز فارغالتحصیلان مدارس ارمنی مشکلی در برقراری ارتباط با فارس زبانان، یافتن موقعیت شغلی یا ادامه تحصیل در دانشگاه ندارند که خود دلیلی بر رد ادعای فوق است.
برای درک بیشتر سیستم چندزبانه ضروری است بدانیم که سیاستهای چند زبانی در نظامهای آموزش رسمی متنوع بوده و طیف وسیعی از روشها را شامل میشوند. در یک دستهبندی کلی میتوان دو سیاست کلی زیر را جهت اجرایی نمودن سیستم آموزش دوزبانه در پیش گرفت:
الف- آموزش به زبان مادری از پیشدبستان تا پایان دوره دبیرستان، همراه با آموزش زبان رسمی در تمام دوران تحصیل
ب- آغاز آموزش به زبان مادری در سالهای ابتدایی و سپس جایگزینی آن با زبان رسمی
در روش نخست، زبان مادری دانشآموزان زبان آموزش است و امر آموزش تا پایان دوره تحصیلات عمومی به این زبان صورت میپذیرد و البته در کنار آن، در تمام پایههای تحصیلی، زبان رسمی همچون یک ماده درسی تدریس میشود. درروش دوم، آموزش در سالهای نخست به زبان مادری دانش آموزان آغاز میگردد و سپس بهتدریج یا بهصورت ناگهانی، زبان رسمی جایگزین زبان مادری میگردد. البته در اینگونه نیز برای حفظ پیوندهای عاطفی کودک بافرهنگ و زبان مادری و بهمنظور کمک به حفظ تنوع زبانی، زبان مادری دانشآموز در تمام پایههای تحصیلی همچون یک ماده درسی تدریس میگردد.
7) آموزش به زبانی غیر از زبان رسمی موجب تجزیه کشور میگردد!
پاسخ: با بررسی کشورهایی که آموزش به زبان مادری در آنها سالها است که در حال اجرا است درمییابیم که نهتنها آموزش به زبان مادری در هیچ کشوری، تهدیدی برای تمامیت ارضی نبوده و زمینهساز تجزیه و گسست ملی نگردیده بلکه تدریس زبانهای مادری با تقویت احساس برابری، موجبات افزایش همبستگی ملی را فراهم نمودهاند. مثلاً با بررسی تاریخ معاصر کانادا درمییابیم که تمکین دولت کانادا در به رسمیت شناختن زبان فرانسوی باعث پایان بخشیدن به اختلافات ملی شده و البته عدم تمکین پاکستان در خصوص آموزش زبان بنگالی، موجب بروز تنشهای قومی گسترده و درنهایت جدایی بنگلادش از پاکستان گردیده است. متأسفانه رویکرد غالب در ایران بسیار شبیه به پاکستان بوده و فعالین مدنی که خواهان آموزش به زبان مادری هستند با زندان و تبعید روبرو شده و از سوی شوونیستها و ملیگرایان افراطی، بهعنوان تجزیهطلب و «پان» معرفی میشوند که متأسفانه ادامه این روند میتواند آنان را ترغیب به اتخاذ دیدگاههای تندروتری نماید. به یاد داشته باشیم که استقلالطلبی «عامل» نبوده و «معلول» برخی تبعیضها و نابرابریها است، تمایل به جدایی و اعلام استقلال از دولت مرکزی، زمانی به وجود میآید که مردمی احساس سرخوردگی و تحقیر کنند و همواره هویت خود را در مظان اتهام دیده و کوچکترین حقوق طبیعی و اولیه آنها به اقدام علیه امنیت ملی تعبیر شود. در این قسمت اشارهای دارم به پرسشی که استاد مصطفی ملکیان مطرح نمودهاند: «اگر انسانهایی که در کشوری زندگی میکنند، بتوانند همه مظاهر قومی خودشان را در همهجا ترویج و جلوهگر کنند، اینها بیشتر میل جدایی از کشور را پیدا میکنند یا آدمهایی که در کشوری زندگی میکنند که حتی زبانشان را هم نمیتوانند به کار ببرند؟ در کدام میل و انگیزه جدا شدن از کشور بیشتر پیدا میشود؟» با توجه به تجارب کشورهای مختلف میتوان گفت: آموزش به زبان مادری تهدیدی است برای تمامیتخواهی نه تمامیت ارضی!
8) آموزش دروس علمی به زبان مادری، امری مسخره و واپس گرایانه است!
پاسخ: در این قسمت باز ذکر این نکته ضروری است که سیستم آموزش چندزبانه در کشورهای مختلف به روشهای متفاوتی اجرا میگردد، آموزش دروس علمی از قبیل فیزیک، شیمی و ریاضی در بعضی از کشورها بهصورت اجباری، زبان انگلیسی است و در برخی از کشورها دانش آموزان انتخاب مینمایند که آموزش دروس علمی به زبان انگلیسی باشد یا به زبان مادری و در برخی از کشورها نیز آموزش دروس علمی صرفاً با استفاده از زبان مادری صورت میپذیرد. نکته جالب اینجا است که منتقدان توجه ندارند که آموزش دروس علمی در ایران نهتنها به زبان علمی نیست بلکه حتی با استفاده از اصلاحات و کلمات علمی و فارسی هم صورت نمیپذیرد، بهعنوانمثال کلمات عربی زیر را از کتب ریاضی حذف نمایید تا ببینیم چه چیزی از ریاضیات باقی میماند: دایره، خط، حد، مشتق، تابع، منحنی، زوج، دامنه، کسر، مخرج، تفریق، تقسیم، اعداد، مماس، رابطه، رسم، قضیه، باقی، خارجقسمت، مقسومعلیه، بعلاوه، جمع، منها، محدود، نامحدود، غربال، محاسبه، تعیین، طبق، میل، نهایت، بینهایت، جبر، متساویالاضلاع، مثلث، ربع، مساحت، مربع، مستطیل، قاعده، ارتفاع، اتحاد، مشترک، مزدوج، اجتماع، تساوی، مجاور، اشتراک، مجهول، معادله، صفر، به ازای، مجموعه، مختصات، متناهی، سؤال، مسئله، حل، تمرین، مرتبه، امتحان، مطلوب، صعودی، نزولی، متساویالساقین، عمود، افقی، نقطه، سری، سلسله و …
9) اجرایی نمودن آموزش به زبان مادری، نیازمند هزینههای هنگفت بوده و غیراقتصادی است!
پاسخ: در خصوص انتقاد فوق لازم به توضیح است که مدارس دوزبانه که وظیفه اجرای آموزش به زبان مادری را به عهدهدارند در بعضی از کشورها از نوع دولتی، در برخی از کشورها نیمهدولتی و در برخی از کشورها خصوصی میباشند لذا با فرض کمبود بودجه و امکانات دولتی میتوان تأسیس مدارس دوزبانهٔ غیرانتفاعی و نیمهدولتی را در دستور کار قرارداد، البته جناب شاهد علوی (روزنامهنگار کُرد)، در پاسخ به این موضوع میگوید: «در کشوری که نظام سیاسیاش سالانه میلیاردها دلار خرج توسعهطلبی منطقهای، دفاع از دیکتاتورهای کوتوله، جنگهای نیابتی و گسترش هلال شیعی میکند، مسئله مقاومت در برابر تغییر سیاستهای زبانی، نه ناشی از کمبود منابع و نگرانی امنیتی که ناشی از فقدان شعور و فاشیسم نهادینه در درون ساختارها سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و البته جهان بینالاذهانی جامعه فارس زبانان مخالف برابری زبانی است.»
10) وظیفه تعلیم زبان مادری به عهده خانواده بوده و وظیفه دولت و سیستم آموزشی نیست!
پاسخ: همانطور که در قسمتهای پیشین گفته شد هدف از «آموزش به زبان مادری» صرفاً آموزش زبان مادری نیست و آشنایی کودکان بافرهنگ و تاریخِ اتنیک خود و نیز آشنایی با تاریخ ادبیات زبان مادری آنها نیز مطرح است که آموزش آنها در توان خانواده نیست، کافی است نگاهی داشته باشیم به تحقیقات و مقالات مربوط به بررسی مهاجران ایرانی در کشورهای مختلف تا دریابیم که بسیاری از افراد نسل دوم و سوم مهاجران ایرانی، بافرهنگ و زبان فارسی غریبه شده و زبان فارسی را یا نیاموخته یا به آن مسلط نیستند که این معضل باعث شده تا اخیراً شاهد راهاندازی مدارس به زبان فارسی برای نسلهای جدید ایرانیان در کشورهای مختلف باشیم.
11) در صورت راهاندازی مدارس به زبان مادری،
تکلیف دانش آموزان فارس زبان در مناطق غیرفارسیزبان چه میشود؟
پاسخ: تحصیل در مدارس دوزبانه و آموزش به زبان مادری برای اعضای گروههای زبانی مختلف اجباری نیست و حق انتخاب نوع سیستم آموزشی برای دانشآموز و خانواده دانشآموز وجود دارد. البته استثنائاتی هم وجود دارد بهطور مثال در ایالت کبک کانادا دانشآموزان باید به مدارس فرانسه زبان بروند مگر آنکه خودشان یا والدینشان یا خواهر و برادرانشان قبلاً در مدارس انگلیسیزبان بوده باشند. تصور اینکه مثلاً مدارس به زبان ترکی صرفاً در آذربایجان یا مدارس به زبان کردی فقط در کردستان خواهند بود ناشی از ناآشنایی با موضوع است زیرا در بیشتر کشورهایی که این سیستم را اجرایی نمودهاند تأسیس مدارس چندزبانه محدود به جغرافیای خاصی نیست، برفرض مثال شاید شاهد راهاندازی مدارس به زبان ترکی در تهران یا تأسیس مدارس به زبان کردی در آذربایجان باشیم، البته در اینجا هم استثنائاتی وجود دارد مثلاً در کشور هند که سیستم آموزش 3 زبانه اجرا میگردد (زبان هندی+ زبان انگلیسی+ زبان مادری)، زبان مادری تدریس شده در هر ایالت صرفاً زبان مادری اکثریت شهروندان آن ایالت است.
در پایان ذکر این مطلب ضروری است که آموزش به زبان مادری حتی اگر مطالبه مردم غیرفارسیزبان هم نبود، لازم بود برای چنین امری پیشقدم شده و تلاش مینمودیم تا مردمان غیرفارسیزبان سرزمینمان در مدارس با زبان مادری خود آموزش ببینند، انسانها حتی اگر ناآگاه بهحق خود باشند نیز نباید از حقوق خود محروم شوند، فراموش نکنیم ما با تحمیل زبان فارسی به کودکانی که زبان مادری آنها فارسی نیست، آنان را با توقفی چندساله در فرایند اجتماعی شدن روبرو کردهایم. شوربختانه67٪ مردودی پایه اول دبستان متعلق به 9 استان دوزبانه است.