بایدن، خلیج و ایران
مقابله با فعالیتهای خصمانه ایران به چهار دهه سیاست کشورهای خلیج شکل بخشید و همچنان محرک اصلی در ترسیم سیاستها و ائتلافهاست. گام پیشگیرانهای که امارات و بحرین با برقراری ارتباط کامل با اسرائیل برداشتند، زمینه تعامل با تحولات آینده را مهیا ساخت از جمله ریاست جمهوری جدید امریکا. تضادها و مناطق اختلاف خلیجی-اسرائیلی وجود دارد. دشمن مشترک خلیجیها و اسرائیلیها امروز نظام تهران است که آشکارا طرح تهدید امنیت و وجود همه این کشورها را دنبال میکند و برنامه نظامیاش را براساس این گزینه بنا کرده است.
با رسیدن بایدن به ریاست جمهوری، میتوان گفت که این تغییر ضد پیشروی ایران بر روی زمین و تهدید این کشورهای متحد ایالات متحده است.
بایدن دست بر دو خطایی گذاشت که گروه رئیس جمهوری اسبق باراک اوباما مرتکب آنها شدند وقتی که با ایران را مذاکره کردند و توافق JCPOA را امضا کردند؛ اولین آنها اینکه پایبندی اتمی ایران در توافق مانع از ساخت سامانه موشکهای بالستیکی آن نمیشود که این اشکالی خطرناک است و دوره زمانی که در آن به ایران اجازه غنی سازی اورانیوم داده میشود برای نظامی پرحوصله که هرگز تن به تغییر نمیدهد و بلکه عزم جزم کرده و اصرار دارد که به بمب اتم برسد، کوتاه است. مشکل دوم اینکه توافق مسئله پیشگیرندههای خطر ایران برمنطقه با سلاح کلاسیک و تلاشاش برای تغییر و تسلط برمناطقی مانند لبنان، سوریه، عراق، خلیج، یمن، افغانستان و دیگرجاها را نادیده گرفته است.
گمان نمیکنم صلحی با ایران صورت گیرد بی آنکه در این توافق تعدیلی صورت گیرد و بایدن گفت و این موضعاش را تکرار کرد و رو به ایرانیانی که برنامه تبلیغات انتخاباتی و اظهاراتش را با تمام جزئیات دنبال میکردند گفت که او توافق هستهای را بدون تعدیل آن احیا نمیکند و به صراحت این را مشروط به تضمین امنیت متحدانش ساخت.
برای کشورهای خلیج، بی شک اگر این سیاست بایدن اجرا شود از سیاست رئیس جمهوری دونالد ترامپ بهتر خواهد بود. ایران کشوری بزرگ و همسایه است و همزیستی با آن در چارچوب توافق صلح با داشتن ضامن برای خلیج بهتر از رویارو شدن با آن است که بر ثبات سراسرمنطقه شرق جهان عرب اثرمیگذارد. و اقتصاد و شکوفایی همه منطقه را متأثر میکند.
تهران ثابت کرده که مورد اعتماد نیست حتی برای گروه امریکایی که بنا را برحسن نیت آن گذاشتند، با تحقیر افراد نیروی دریایی امریکا در دوره اوباما با اینکه او تنها رئیس جمهوری بود که به آن کشور بزرگترین فرصت را داد که از زمان ماجرای گروگان گیری سفارت امریکا در تهران درسال 1979 بی سابقه بود. کاری که ایران در بغداد انجام داد منافع امریکا را نیز تهدید کرد که عراق را به عنوان سنگ زیرین استراتژی خود در منطقه میشمارد.
دو واقعیت جدید در دوره ترامپ روی دادند که در دوره دولت بایدن ادامه خواهند یافت، اولین آنها قطببندی سیاسی، سعودی، مصر، امارات و بحرین که نشان دهنده وزن اقتصادی و انسانی و البته سیاسی است. دوم توافق با اسرائیل از طریق امارات در مقابل ایران است. قطر دوباره تلاش میکند این ائتلاف را متلاشی کند و به هیچ وجه موفق نمیشود. همانگونه که ایران و ترکیه با وجود تلاشهای مشترک علیه چهارگانه، به دلیل رقابت و اختلاف انتظارات میان تهران و آنکارا در کنار وضعیت بد اقتصادی که تجربه میکنند، با مشکل روبه رو میشوند.
دینامیزم درگیری خشن امروز بین قطبهای ریاض، تهران و آنکارا با رسیدن بایدن به ریاست جمهوری امریکا اگر بلندپروازیها و ماجرجوییهای ترکیه که مایه نگرانی کشورهای منطقه و اروپا شده مهار شوند، رو به کاهش میگذارد. آنکارا تلاش کرد پیش از انتخابات امریکایی واقعیت جدیدی را در مدیترانه و لیبی تحمیل کند، اما موفق نشد. همانگونه که تهران با قصد مقدمه چینی برای پایان دادن به تحریمهای سخت تلاش میکند تنشهای خود با واشنگتن و متحدانش را به سمت آرامش ببرد وگرنه از داخل متلاشی میشود.
به همین دلیل از آمدن بایدن هوشیارانه خوشبین هستم بی آنکه بخواهم چالشهایی را که دولتاش درآینده برمیانگیزد نادیده بگیرم که این موضوع مقاله آینده من خواهد بود.
منبع: الشرق الاوسط فارسی