مناظره زبان درازها
برخی از تحلیلگران بر کابرد زبان خصومت آمیز و رد و بدل کردن اتهام و پریدن به سخن دیگری که در مناظره سه شنبه شب گذشته ترامپ و بایدن شاهد آن بودیم، خرده گرفتند تا جایی که یکی از نویسندگان آن را «مناظره دراز زبان های» کودکانه به هدف عصبانی کردن هم نامید. این تحلیل گران خواهان بحث و جدل های فخیم مناسب شان انتخابات ریاست جمهوری شدند. البته باید اذعان کرد که دوره این دست بحث و جدل های کلاسیک و شسته رفته به سر آمده و هر دو نامزد به خوبی واقفند که ما در زمانه ای متفاوت و رسانه های مختلف زندگی می کنیم که این دست از مشاجرات تند و تیز و کوچه بازاری را ترجیح می دهند. منازعه بین ترامپ و جناح رقیب دموکرات وی، بسیار ریشه دار و تلخ است.آنها کوشیدند او را از کاخ سفید بیرون بیاندازند و دوبار او را متهم به خیانت دررابطه با روسیه واوکراین کرده و مردان ترامپ را تحت پیگرد قرار داده و به زندان انداختند. رسانه ها عملا تبدیل به کفتارهایی درنده شدند که کاری جز از هم دریدن ترامپ و خانواده او تحت عنوان وظیفه ای برخاسته از ایمانی همه جانبه به ماموریت ملی و اخلاقی برای سرنگون کردن ترامپ به هر قیمت ممکن نداشتند.
ترامپ نیز به نوبه خود با زبان گزنده به آنها حمله ور شد و انها را مشتی فریبکار، فاسد و جاسوس و لیست بلندبالایی از صفات اهانت آمیز نامید که ناشی از فضای به شدت تحریک آمیز خصمانه بینابین این دو جناح بود . در نتیجه نمی توان انتظار داشت بحث ها در فضایی آرام و با رعایت ادبیات پخته و وزین صورت بگیرد.
البته باید به خاطر داشت که نکته مهم، در رابطه با منطقه ما این مناظره ها نیست بلکه سیاست خارجی و باورهای موجود در ذهنیت ترامپ و بایدن می باشد. باورهای رئیس جمهوری امریکا، موضوعی به غابت مهم است زیرا این شخصیت در عرصه بین المللی تایثر تام و تمامی دارد.جورج بوش تصمیم به حمله به عراق گرفت که ناشی از این باورمندی در ذهنیتش بود که دموکراتیزه کردن جهان بویژه مناطق تنش آلود، بهترین راه حل برای مشکلات فقر، تروریسم و آشوب می باشد.بدین ترتیب بود که وی چهره خاورمیانه ای را که می شناسیم، تا به امروز تغییر داده است.اوباما بعد از بوش، باورمند به ایمانی کاملا متفاوت و متناقض با او بود و انزوای کامل و فاصله گرفتن از اصل رهبری جهانی آمریکا را در پیش گرفت و با ایمان به نظام چند قطبی، تاکید داشت که آمریکا نباید به تنهایی مسئولیت حل مشکلات جهان را بر دوش بگیرد. أوباما در خصوص منطقه خاورمیانه، همدلی کاملا علنی را با ایران نشان داد و اقدام به معامله بزرگ با آن کرد که ما اکنون شاهد تاثیر همه این سیاست در شبه نظامیان نیابتی موجود در عراق، سوریه، یمن و دیگر نقاط هستیم. این ها صرفا مشتی باروها هستند اما اهمیت آن در این نهفته است که رئیس جمهوری قدرتمندترین کشور جهان به آنها ایمان دارد زیرا وی می تواند همین باورها را به سیاست هایی تبدیل کند که عامل تغییر دهنده تاریخ باشند.
همین امررا در رابطه با ترامپ شاهد بودیم که مسیری کاملا بر خلاف سلف خود أوباما را در پیش گرفت. او ایمان به این امر که آمریکا ابر قدرتی جهاتی و رهبر دنیا است را احیا کرد ولی وارد اختلاف های بسیار عمیق با قدرت های ارپایی بویژه فرانسه شد تا حدی که ماکرون که چشم به رهبری جهانی دارد، خواستار تشکیل ارتشی اروپایی برای متوقف کردن اهانت های ترامپ در قالب مطالبه پرداخت هزینه های معوقه ناتو شد.رئیس جمهوری آمریکا، برجام را پاره کرده و به سطل زباله انداخت و تحریم های بی سابقه ای را علیه رژیم ایران به اجرا گذاشته و بر این باور است که نظام روحانیون منبع شری است که گرد خاورمیانه و جهان، چنبره زده است.
انتظار نمی رود که در صورت پیروزی در انتخابات پیش رو از فشارهای ترامپ بر ایران کاسته شود بلکه چه بسا با إحساس آزادی عمل بیشتر در عرصه داخلی، به اندیشه برجای گذاشتن میراثی خارجی برای ثبت اسم خود بیفتد چرا که برق چشمگیر جاودانگی را در پی توافق های صلح تاریخی میان امارات و بحرین از یک سو با اسرائیل از سوی دیگر مشاهده کرد.چه بسا ترامپ اگر چهار سال دیگر در کاخ سفید ماندگار شود به سراغ اقدامی دیگر در موضوع ایران برود. گروه های اسلام سیاسی، دار و دسته ای فاشیستی هستند که باورهای تند و بیمار گونه ای دارند و بزرگترین کانون شرارت در منطقه هستند. نکته جالب این است که برجسته ترین رهبران این گروه ها در داخل آمریکا با ترامپ دشمنی می ورزند و گزارش های متعددی در این خصوص مطرح است که این گروه ها به مثابه گروه های تروریستی قلمداد شده و چه بسا دولت کنونی، موضع تندتری علیه آنها در دوران تازه ریاست جمهوری در پیش بگیرد.
از سوی دیگر رخنه به ذهنیت بایدن و شناخت نحوه اندیشیدن وی چندان دشوار نیست. بایدن انزوا طلب نیست اما به اصل هم پیمانی های برای حل مشکلات بزرگ ایمان داشته و لذا بار دیگر گردونه روابط با اروپایی ها را به چرخش خواهد انداخت و در موضوع ایران، ترکیه، چین و دیگر کشورها با آنها به توافق خواهد رسید(به همین دلیل موضع قاطعی را درقبال اردوغان به خاطر برخورد علنی با هم پیمانان اروپایی وی اتخاذ کرد).بایدن مرد نهادهای دموکراتیک است که شیوه ای متفاوت را در پیش خواهد گرفت. در صورت پیروزی بایدن، ذهنیت های کاملا متفاوتی با پمپئو ، هوک و کوشنر وارد کاخ سفید خواهندشد که نقشی محوری را در ایجاد سیاست های آمریکا در خاورمیانه بازی کردند.
مناظره های ریاست جمهوری آمریکا نمایش هایی سرگرم کننده اند که بی شباهت به کشتی نیستند که غریزه های غلبه و شکست دادن خرد کننده رقیب را نزد تماشاگران زنده می کنند اما نکته مهم همان دیدگاه و باورهای ریشه دار رقبا پیرامون دهکده جهانی است که ما درآن زندگی می کنیم.