بیش از سه هفته پیاپی، بزرگترین کمپین حقوق بشری ایرانی و بینالمللی برای نجات جان نوید افکاری برگزار شد. نام او کلید ـ واژه مشترک وجدان بیدار ایران و جهان گشت.
نوید افکاری قهرمان کشتی 27 ساله و نسل معترضی که او از آن برخاسته صداهای بخش عظیم سرکوب شده جامعه ایران توسط حاکمیت ملایان هستند. حاکمیتی که قطبیترین روابط و مناسبات اجتماعی و اقتصادی را در تاریخ ایران شکل داده است. یعنی یک قطب 5 درصد جامعه مرفه ایران و قطب دیگر 95 درصدی از گرسنگان و تهیدستان ,عمدتا تشکیل شده از جوانان و زنان, که مدام صدای اعتراض از آن برمیخیزد. از سویی دیگر این بخش عظیم جامعه دگمهای مذهبی قرون وسطایی که رژیم ایران به آن اویخته هست را برنمیتابند وخواهان نفی تمامیت آنها هستند.
رژیم ملایان با اعدام نوید افکاری، بی ظرفیتی تاریخی خود و اسلام ارتجاعی را در میدان جنگ با اکثریت قاطع مردم ایران و موج جهانیِ حامی یک زندانی بنمایش گذاشت. اعدام مصطفی صالحی و نوید افکاری شاید بهترین شاخص پایان تاریخیِ نظام ولایت فقیه است. این نظام جز زندان و اعدام در برابر رأی و نظر اکثریت مردم چيز دیگری ندارد.
انتخاب بین بد و بدتر
اما چرا رژیم ایران برغم این کارزار جهانی از اعدام نوید عقب ننشست. بخصوص که در این انزوای جهانی و تحریمها نیاز دارد که رابطه حسنه ای با دستکم اروپا داشته باشد.
رژیم ایران همواره خواسته است که بی ثباتی خود را و اینکه تنها با سرکوب در داخل پا برجاست با بحران آفرینی در بیرون مرزها بپوشاند. اما در بستر واقعیات کنونی رژیم ایران بخوبی میداند که اگر طلسم اختناقی که سالیان است آن را برپا کرده است بشکند رژیم در کوتاه زمانی جارو خواهد شد. بنابراین انزوای جهانی را می پذیرد اما میخواهد بهر ترتیب که شده خدشه ای به طلسم اختناق وارد نشود. بنابراین بین بد و بدتر بد را انتخاب میکند.
اما اگر از اعدام نوید صرفنظر میکرد، این عقبنشینی، کنشگران کارزار علیه اعدام را تشجیع میکرد تا گامهای بعدی را بردارند و به این ترتیب دست و پای فاشیسم خونریز مذهبی را در سرکوب و اعدام ببندند. معنی این برای حکومتی که نمیتواند حتی یک روز بدون اعدام و شکنجه سرپا بماند، ترک برداشتن دیواره اختناق و آن وقت از شکاف آن سیل خروشان جوانان و زنان عصیانگر بیرون میزد. گفته میشود خامنهای عمد داشت که با این اعدام از شیراز که شورش 2019 در ایران از آن جوشیدن گرفت زهر چشم بگیرد.
شکست در کرونا
رژیم میپنداشت که با قهر عریان و کشتن بیش از 1500 جوان شورشی در آبان 2019 ، میتواند جامعه به ستوه آمده را به تمکین وادارد اما چنین نشد. دلیل آن موج داخلی و بین المللی کمپین اعدام نکنید و توفان برخاسته از اعدام نوید بود.
رژیم ایران با عدم اتخاذ هیچ تدبیری برای دفاع مردم در برابر کرونا از سویی و از سوی دیگر با برگزیدن ایمنی جمعی که طی آن یک یا دو ملیون نفر کشته خواهند شد میخواست با یک کشتار سنگین جامعه را به تسلیم وادارد. کمپین میلیونی «اعدام نکنید» نشان داد که جامعه مقاومت میکند و در مقابل دیکتاتوری ایستاده است.
بنابراین رژیم نتوانست آنطور که خامنهای میخواست از کرونا یک «فرصت و نعمت» بسازد.
تعمیق شکاف بین مردم و حاکمیت
رژیم ملایان امواج سنگین جنبش اعتراضی را در چشم اندازی نزدیک می بیند و بهر ترتیب شده میخواهد آن را مهارکند. و بنابراین بقول نوید افکاری بدنبال گردنی برای طنابهای دار خود هست. و اما با اعدام نوید باید رادیکالیسم جنبش مقاومت علیه اعدام و تبعات بعدی آن را هم بپذیرد. این اعدام هزینههای بیشتری را به نظام تحمیل کرد و مردم و نظام را وارد مدار جدیدی نمود. مردم وقتی می بینند اعتراض مسالمتآمیز آنها جواب ندارد و پاسخ آن از سوی حکومت با شکنجه و اعدام داده میشود، راهی جز تصرف خیابانها در پیش پای خود نخواهند یافت. این بدترین شق متصور برای خامنهای است. او در نهایت و بناچار همین شق را برگزید.
روزنامه حکومتی اعتماد (۲۴شهریور۹۹) با طرح این سؤال که چرا مسأله اعدام نوید افکاری بهعنوان یک «مسأله ملی» درمیآید، به این رادیکالیسم و تعمیق شکاف بین مردم و حاکمیت اشاره میکند: «هم در مردم و هم در بخشهایی از دولت علاقه وافری است که سطح تنازع، هر روز خشنتر گردد».
صفآرایی در برابر سرکوب و اعدام این رژیم اینک به یک چالش فراگیر ملی تبدیل شده است. این چالش لاجرم در روزنامههای حکومتی نیز انعکاس مییابد:
«اعدام در مقام اعمال قدرت یا وسیله انتظام جامعه و جلوگیری از هرج و مرج، یک سامانه ضد سیاسی است. اعدام و قتل در دولتهای سنتی و فاقد حاکمیت قانون سالها وسیله نظمدهی به جامعه بوده است. اما فراموش میکنیم که دولتهایی این راهکار را بر میگزیدند که با شمشیر و جنگ بر سر کار میآمدند. این دو لازم و ملزوم هم است. آیا در نظام سیاسی ایران که با «رای» ۱۲فروردین ۵۸ بر سر کار مستقر شده و مدعایش انواع انتخابی تمام مقامات آن است، میتوان باز هم از اعدام برای انتظام امور استفاده کرد؟ بهنظر میرسد این اعدام، سامانهای ضد سیاسی در جمهوری اسلامی تلقی شود. چرا که لوازم جمهور، هیات منصفهای عادل است و در غیابش؛ افکار عمومی عامه است که در زمینه اعدام، نظرش بر اعدام نکنید را اعلام کرده است». (اعتماد. ۲۴شهریور۹۹).
«حال که بدبختانه آنچه نباید بشود، شده است، آیا نیروهای مُصِر بر اعدام سریع افکاری نمیخواهند لختی در بارۀ پیامدهای این ماجرای تلخ بیاندیشند؟ از هر طرف که به ماجرا بنگرند، زیان همهجانبه است! یعنی همین را میخواهند؟ و حتی چیزی به اسم "مصلحت نظام" هم دیگر نزدشان معنا و مفهوم ندارد؟».(همان منبع)
آیا این ایستادن در برابر جامعه بین الملل نشان نمیدهد که خامنه ای دیگر ظرفیتش ته کشیده و این شتابزدگی در اعدام حاصل از خسته و فرتوت شدن او در یک کشتی 42 ساله با مردم ایران و جهان است؟