آیندە ایران در شطرنج کنونی سوریە
حشمتالله فلاحتپیشه رئیس پیشین و عضو کمسیون امنیتملی مجلس ایران در گفتوگو با یکی از رسانەهای داخلی گفتە بود ایران 20 الی 30 میلیون دلار در جریان جنگ داخلی سوریه به این کشور کمک کردە و این پول باید پس گرفته شود. در حالی کە مسئولان سیاسی و نظامی ایران همیشە از کمک 5 تا 6 ملیار دلاری در سوریە میگویند. اظهارات فلاحتپیشه، نشانگر شهامت وی در اظهار نظر راجع به یکی از خطوط قرمز جمهوری اسلامی و یا دلسوزی وی برای وضعیت کشور نیست. به نظر نگارنده این شخصیت امنیتی مجلس ایران از تلاشهای بینالمللی که برضد حکومت اسد بەراه افتاده است، تاثیر پذیرفتە است.
مساله سوریه گاهی به صحنه رویارویی سیاستمداران و مسئولان ایران تبدیل شده اما در اکثر مواقع به علت ترس از واکنشها، از اظهار نظر و مخالفت صریح در مورد مشارکت در جنگ داخلی سوریه پرهیز کردەاند. چرا کە سپاە پاسداران بە پشتیبانی رهبر جمهوری اسلامی ایران حضور خود در سوریە را دفاع از حرمین نامیدە و از نگاە تشیع ارزشی کردەاند. در سال 97 بهروز بنیادی، نماینده مردم کاشمر در مجلس ایران، با انتقاد از نزدیکی روسیه و سوریه گفته بود که: «امروز شاهد این هستیم که با تمام وقاحت بشار اسد وزنه همنوایی خود با ولادیمیر پوتین را سنگینتر کرده و حتی حضور مدافعان مدافع حرم را در سوریه کمرنگ و بعضا کتمان میکند.»
این نماینده معتقد بود به احتمال زیاد روسیه و سوریه، ایران را قربانی منافع خود خواهند کرد و به ترامپ و نتانیاهو نزدیکتر خواهند شد. از زمان آغاز ناآرامیهای سوریه در ٩ سال گذشته ایران با تمام قوا همواره پشتیبان این رژیم بوده و حتی در اظهار نظری جنجالی مهدی طائب رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار سپاه پاسداران، سوریه را استان سی و پنجم ایران خوانده بود و دفاع از آن را «واجبتر از دفاع از خوزستان» بیان کردە بود.
حسین طائب در ابتدای ناآرامی های سوریە و هنگامی که ایران همکاری گستردە خود را با رژیم اسد جهت سرکوب اعتراضات در حمص و باباعمر آغاز کردە بود، اظهار داشت: «اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم.» وی ھمچنین گفتە بود کە: «اگر سوریه را نگه داریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمیتوانیم نگه داریم.»
استراتژیک بودن سوریه و تلاش برای بقای حکومت شیعی و پروژەهای نظامی ایران که محصول دهها سال تحقیق و برنامهریزی توسعه هژمونگرایی تهران بود، موجب شدە بود کە اهمیت خاصی به موضوع سوریه بخشیده شود به همین دلیل ایران با تمام قوا منجمله ایجاد شاخه فاطمیون، ارسال سلاح و مستشاران نظامی و حتی به قیمت از دست دادن بیشتر از 3 هزار تن از نیروهای نظامی خود و در جھت نیرومندکردن جریان شیعه برای نفوذ و تصرف اقلیمی مشخص در خارمیانه؛ «آنچه که جامعه بینالملل آن را هلال شیعی می نامند» سعی در حفظ قدرت خود در منطقه را داشت. جرقه اعتراضات سوریه در بهار سال 2011 و با تاثیر گرفتن از بهار عربی از شهر درعا شروع شد. آنچه در آغاز ایران فرصتی برای حضور در منطقه میپنداشت اما در ادامه بیم گسترش اعتراضات، ایران را برآن داشت از طریق پروژە اصلی نظامی خود، سرکوب اعتراضات را از شهر استراتژیک حمص آغاز کند. جایی که نزدیکترین نقطە به دمشق و از طرفی هم مرز با لبنان بود و ھمین آغازی بود برای حضور در جنگ داخلی فرسایشی این کشور. جایی که حفظ آن به مراتب از رفاه مردم ایران برای این کشور مهمتر بود و تمام سرمایەهای مادی و نظامی را به سوی سوریە گسیل داد. با توجە به تلاشهای اخیر روسیە برای خلع قدرت اسد این اظهارات فلاحتپیشه نە تنها یک تذکر لسانی، بلکه هشدار یا شاید ناامیدی ایران از بشار اسد است كە علیرغم هزینه گزاف، چیزی عاید تھران نشده و آنچه نماینده کاشمر نیز در مورد دور زدن ایران از طرف اسد و پوتین پیشبینی کرده بود، امكان به حقیقت پیوستنش بالاست و این بە معنای تلف شد تمامی هزینەهای انسانی و مادی ایران در سوریە است. از طرفی دیگر دربرابر فعالیتهای ایران در سوریه، مخالفان این کشور هم دست روی دست نگذاشتند و در چند سال گذشته بسیاری از زیربناهای نظامی و انبارهای سلاح و حتی بخشی از فرودگاههایی که ایران جهت فعالیتهای نظامی از آن استفاد میکرد ھدف حملە اسرائیل قرار گرفتند. اگرچه حملات هوایی اسرائیل به منافع ایران موقعیت این کشور را تضعیف کرد اما اسرائیل به دنبال اهداف دیگری هم بود از جملە جلوگیری از ارسال سلاح به حزب الله لبنان و تضعیف ارتباط طرفین در دو سوی مرز و در عین حال تلاش برای تضعیف همان ارتباط با حشد الشعبی در مرزهای دیرالزور در سوریه و قاعم در عراق. پروژه اسرائیل برای تضعیف ایران در سوریه که بزرگترین تهدید برای این کشور محسوب می شود در دو مرحله انجام شد که مرحله دوم هنوز در جریان است. بر اساس آنچه كە وزارت دفاع اسرائیل منتشر کردە است ، این کشور در میانه سالهای 2012 تا 2017 ، بیش از یکصد حمله هوایی به کاروانهای ارسال سلاح به حزب الله لبنان و منافع ایران منجمله انبارهای سلاح و تولید موشک و پایگاههای نظامی انجام داده است که این اقدامات در ادامه همان مرحله دوم انجام گرفته و گهگاهی از سر گرفته میشود. تضعیف و اخراج ایران از سوریه و محدودکردن این کشور در منطقه نیازمند از میان بردن مهره ارزشمند این کشور بود. کسی که تئوریسین و مجری انجام پروژەهای استراتژیک نظام جمھوری اسلامی ایران محسوب میشد. بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی شیرازه سیاست رژیم ایران و نحوه بازی سپاه پاسداران مخصوصا در سوریه به کلی از هم پاشید.
مسکو دیگر نمیخواهد در مقابل نیروهای قدرتمند و شركای اقتصادی بھتر ایستاده و به حمایت از طرف تضعیف شده ادامه دهد. تلاش مسکو برای حذف اسد از قدرت، نشانگر کمرنگ شدن حمایت روسیه از سیاستهای ایران در مقابل سوریه است و همین شکستها باعث شده اكنون مسئولین امنیتی ایران اعتراف كنند برای خوابی که هرگز تعبیر نشد چه سرمایەھای گزافی را در سوریه از دست دادەاند و حتی در داخل نیز کشور را با مشکلات و چالشها متعددی روبرو كردەاند كە در صورت ادامه این روند نە تنها «خوزستان» بلکه با ازبین رفتن هیمنه ایران در سوریه حفظ تهران هم برای این کشور از این پس بسیار دشوارتر خواهد بود.