انسان در برابر کرونا ناتوان نیست
پزشکان در جستجوی واکسن برای ویروس کرونا هستند و دولتها، تدابیر پیشگیرانه را به مورد اجرا گذاشته اند اما در عین حال دیده میشود پارهای جهات، در تلاش و تکاپو برای سوء استفاده فکری از این بحران در راستای بازار یابی برای متدهای تاریخ گذشته و تاریک اندیشانه فکری، پیرامون باور به انسان، زندگی، دانش و آینده هستند.
در حال حاضر، بازار حرف و حدیثها و مقولات گوناگون بسیار داغ شده اما یک ایده در کانون این بده بستانهای فکری ترویج میگردد که قائل به ناتوانی انسان و شکنندگی و دست بسته بودن او در مقابله با این ویروس میکروسکوپیک است. این مقوله نه فقط در محافل افراد معمولی بلکه در میان صاحب نظران نخبه به مثابه گونهای اندیشه ورزیهای انتولوژیک مطرح شده است اما به باور من این شکل اندیشه ورزی، تا حدود زیادی اغراق آمیز و غیر منطقی است که دستاویزی برای تندروها در راستای تشکیک و تردید افکنی در توان انسان قرار گرفته و از قدر و قیمت دستاورهای تمدن ساز بشریت در بازه صدها سال، میکاهد که توانست چهره تاریک و وحشت زا و سرشار از بیماریها جهان انسانی را به جهانی شکوفا و درخشان تبدیل کند.
رویاروئی با کرونا و تدابیر پیشگیرانه به معنای ناتوانی و ضعف بشر نیست بلکه گویای خرد ورزی و عقلانیت و واقع نگری در مقابله با شرایط غیرعادی میباشد و تردیدی نیست که بشریت، آن را پشت سر خواهد گذاشت و از آن عبور خواهد کرد؛ اما این موفقیت نه در سایه تکیه بر عاملی ورای قدرت عقلانیت بشر، بلکه به پشتوانه خرد علمی و دانش تجربی امکان پذیر است که در طول قرنها کوشش نستوه فکری و جستجوی خستگی ناپذیرانه علمی، بروی هم متراکم شده و انباشت دانش نوین را بوجود آورده است. هیچ نیروی نامرئی بیرونی در کار نیست که به کمک بشر بیاید و همین امر دلیل دیگری بر عظمت بشریت و اعتماد به نفس بی بدیل اوست و نه آنطور که برخیها سر داده اند، نشانه ای بر ناتوانی و غرور انسان.
بشریت از قرنها پیش آموخته است که چگونه با تکیه بر میراث گرانقدر اندیشه ورزی خردگرایانه و باورمند به زندگی و آینده، سرنوشت خود را بدست خویش رقم بزند. عاملی که وجه تمایز جهان بینی فرد خوش بین بوده و نقش تعیین کننده در کاراکتر و اندیشه وی دارد، این است که آینده برای چنین شخصی به نموداری تصاعدی مرکب از نقاط پیشرفت و موفقیت شباهت دارد اما ایده های پوچ گرایانه و نهیلیستی در مورد زندگانی، آینده را سرشار از شکست و سقوط ترسیم میکنند. از همین روست که رد پای پر رنگی از افسردگی و سیاهکاری و خاتمههای ترازدیک را در نوشتهها و تالیفات صاحبان ایدههای بد بینانه مییابیم چرا که آنها بشکلی بنیادین، باور به زندگی نداشته و نسبت به توان و قدرت عقلانیت بشر و توانمندیهای او همواره به دیده شک و تردید مینگرند.
به همین علت است که این نوع نگره و سخن از ناتوانی بشر با حملات و یورشهای پیاپی به تمدن غرب و اومانیسم و تلاش برای تردید افکنی در دستاورهای بشری همراه است. صاحبان این نگره میگویند:اگر بشریت ناتوان است و تمدن بشری فاقد قدرت لازم است، «چرا من باید به چنین تمدنی و بشریتی باورمند باشم که در زمانی که بشدت به کمک آن نیازمندم قدرت یاری رسانی به من را ندارد؟» این یاوره سرایی های پیچیده شده در لفافه ای از خرد ورزی، چیزی نیست جز مشتی اتهام زنی نابحق و سوء استفاده از فضای رعب آور کنونی.
این نگره بیش از آنکه در جستجوی پاسخ باشد، سعی در خوار و خفیف کردن ارزش پیشرفت تکاملی تمدن و جایگزین ساختن ایده ای دیگر در خصوص معنای زندگانی است. هدف این نگره بیش از هر چیز، کاشتن بذر تردید و دواندن موریانه شک در بنیاد ارزش بشریت و دستاوردهای تمدنی و عقلانی او در فردای پس از سپری شدن این بحران میباشد.
من دوستدار و شیفته تمدن بشری هستم که ما را از شر بیماریها نجات داده و میانگین عمر انسان را بالاتر برده و انسان را از گرداب وحشتناک بیماریهای همه گیر، بیرون آورده است. تمدنی که توانسته مجتمعهای مسکونی در آسمان خراشهای سر به فلک کشیده را بوجود آورد و امکان پیمودن مسافتهای طولانی ظرف چند ساعت و پوشیدن لباسهای زیبا و زندگانی مرفه و توام با آسایش را فراهم آورده است. من شیفته انسان قدرتمند هستم که تمامی این دستاوردها؛ حاصل ابداع و نوآوری اوست. کنار گذاشتن تمامی این موفقیتهای حیرتآور آنهم به علت پدیدار شدن یک ویروس که تلاشها برای نابود کردن آن آغاز شده، به هیچ وجه رویکردی درست منطقی نیست.
منبع: الشرق الاوسط
ترجمه: العربیه فارسی