پس از مرگ خامنهای، چه میشود؟
یکی از ایرانیها در مورد غیبت رهبر کشورش گفته: «خبرهای خوبی در مورد سلامت رهبر معظم شنیده نمیشود. او در روز غدیر با مردم و میهمانانش صحبت نکرده ... برایش دعا کنیم.»
ما به شایعات فراوان و غیرقابل باور عادت کردهایم و غیبت رهبر ایران به مدت بیست روز و در جریان دو عید بزرگ، مفهوم زیادی ندارد؛ ولی علیرغم ضعیف بودن روایت مریضی رهبر ایران، سوالی که ایجاد میشود این است که در وضعیت پیچیده کنونی، چه شرایطی پس از آیتالله خامنهای ایجاد میشود. اگر خامنهای امشب درگذرد، آیا ممکن است سیاست خارجی ایران تغییر کند؟
نظام ایران، یک نظام جمعی است که در ترکیب خود هیچ شباهتی مثلا به نظام جمال عبدالناصر در مصر ندارد. در نظام مصر، پس از درگذشت عبدالناصر تغییرات سیاسی زیادی با روی کار آمدن انور سادات ایجاد شد. به شکل کلی، نظامهایی که بر یک فرد استوار هستند، با درگذشت آن فرد دچار تغییرات زیادی میشوند.
در سوریه زمانی که بشار اسد به جای پدرش به رهبری کشور رسید، تغییرات زیادی رخ داد. حافظ اسد به این باور رسیده بود که وابستگیاش به یک طایفه کم جمعیت، اعمال توازن پیچیدهای را ایجاب میکند؛ اما سوریه پس از حافظ اسد به بنبست رسید. بشار اسد با شروع ریاست جهوری خود، معادله پدرش را تغییر داده و عملا در چارچوب یک همپیمانی کامل به خدمت نظام ایران درآمد. او این جرأت را پیدا کرد که شخصیتهای بارز سوری و لبنانی را ترور کرده و برای سالها از تروریسم در عراق حمایت کند و سپس برای مقابله با انقلابیون کشورش، گزینه خشونت را انتخاب کرد.
آیا درگذشت رهبر ایران که اختیارات مطلقی نیز دارد، باعث میشود سیاستهای ایران بهتر شود یا بدتر؟ متاسفانه پاسخ این سوال، گزینه دوم است. تمام کسانی که رویای جانشینی آیتالله خامنهای را دارند از خود او انقلابیتر هستند. علاوه بر این، نقش سپاه پاسداران نیز در اداره حکومت و اعمال نفوذ بر زندگی مردم افزایش پیدا کرده و سپاه همزمان نبرد در عراق، سوریه، لبنان، بحرین، یمن و غزه را کنترل میکند.
یک شخصیت مثبت مثل هاشمی رفسنجانی هیچ شانسی برای رهبری ایران ندارد. مسیر رفسنجانی در انزوا و حاشیه خاتمه یافته و او همان کسی بود که علی خامنهای را به رهبری رساند؛ اما سپس خامنهای در مقابلش ایستاد و او را از دایره افراد نخست در ایران دور کرده و فرزندانش را به زندان افکند. اکنون تندروهای ایران بر روند تصمیمگیریها سیطره پیدا کردهاند و از طرف سپاه هم حمایت میشوند. همین عده موفق شدهاند تا بیشتر چهرههای تاریخی و میانهرو ایران مانند مهدی کروبی و میرحسین موسوی که قصد داشتند کشور را به سمت صلح، امنیت و شکوفایی رهنمون شوند، به حاشیه راندهاند.
سی سال سیاست تندروانه تهران باعث میشود تا ما به شکل مداوم به دنبال نوری در آینده نظام ایران بگردیم، ولی هنوز هیچ روزنهای به چشم نخورده است. این تنها آمال ما نیست، بلکه چشمانداز و آرزوی ملت ایران نیز هست که امروز به یکی از فقیرترین و ناامیدترین ملتهای دنیا تبدیل شده، در صورتی که تا چند دهه پیش یکی از برترین و موفقترین ملتهای خاورمیانه بود.
نظام ایران امروز یک نظام تندرو و بسیار بسته است که سیاستهایش شباهت زیادی به حکومتهایی مانند صدام حسین در عراق، معمر قذافی در لیبی، بشار اسد در سوریه و کیم جونگ اون در کره شمالی دارد و هیچکس نمیداند اگر فردا روزی خامنهای نباشد، این نظام به چه چیزی تبدیل میشود.
منبع: ایران در جهان