کارتون جدید «گربه چکمهپوش» داستان عشق و مرگ را روایت میکند
به باور منتقدان، نسخه آخر گربه چکمهپوش مجموعه فیلمهای رو به افول شرک را جانی دوباره بخشیده است
کارتون جدید «گربه چکمهپوش: آرزوی آخر» که اخیرا اکران شده و مورد استقبال فراوان بینندگان و منتقدان قرار گرفته است، داستانی عمیق درباره عشق، زندگی و مرگ را در قالب انیمیشنی چشمگیر از لحاظ بصری روایت میکند.
گربه دوستداشتنی که از یک داستان عامیانه انگلیسی به عاریه گرفته شده، اولین بار در مجموعه کارتونهای محبوب «شرک» و در شماره دوی این فیلم در سال 2004 ظاهر شد، و هفت سال بعد (2011) در اولین کارتون مخصوص به خودش روی پرده سینماهای جهان رفت.
کارتون اول بیشتر حال و هوای فیلمهای وسترن کلاسیک را داشت، و با یادآوری دورانی دور در سینمای وسترن آمریکا و اروپا، توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند. در کارتون دوم سازندگان از این هم فراتر رفتهاند، و گربه چکمهپوش را رو در روی «مرگ» قرار دادهاند.
در ابتدای این کارتون، پس از آنکه گربه میمیرد، دکتر دهکده به او میگوید که او تا حالا هشت بار مرده است، و اگر یک مرتبه دیگر بمیرد دیگر کارش تمام است و هرگز به زندگی بازنمیگردد (گربهها در باور عامه نُه جان دارند).
گربه (با صدای آنتونیو باندراس) باید ماجراجویی را کنار بگذارد و برای جلوگیری از خطری که ممکن است برایش مرگبار باشد، خود را بازنشست کند، پس میرود و در خانه ماما لونا، پیرزن مهربانی که گربههای بیسرپرست را جا و مکان میدهد، خود را پنهان میکند.
اما ظاهرا قرار نیست که گربه ملوس ما باقی عمر خود را در آرامش بگذارند. هنگامی که خانوادهای تبهکار به دنبال او میآیند تا برایشان نقشه آخرین ستارهٔ سقوط کرده روی زمین را بدزدد تا آنها بتوانند به آرزویشان برسند، گربه به اجبار از بازنشستگی خارج میشود و به سفری دور و دراز میرود که در آن با گذشته خود، عشق قدیمیاش (با صدای سالما هایک)، و مرگ دست و پنجه نرم میکند.
منتقدان فیلمنامه «آرزوی آخر» را ستودهاند، و گفتهاند که به نظرشان اگرچه این کارتون با صحنههای اکشن خوشساخت خود کودکان را خوشحال میکند، اما در عین حال بزرگترها را نیز مجذوب داستان پخته خود میکند. به باور آنها، نسخه آخر گربه چکمهپوش مجموعه فیلمهای رو به افول شرک را جانی دوباره بخشیده است.