سکوت امری انفعالی نیست. ما بیدلیل ساکت نیستیم. بسیاری اوقات اموری اطراف ما رخ میدهند که ما نه میخواهیم در مورد آنها چیزی بشنویم، نه چیزی ببینیم و نه چیزی بگوییم. سکوت نتیجه این فرایند فعالانه در ندیدن، نشنیدن و نگفتن است.
اویاتار زریوباول، جامعهشناس آمریکایی که متولد اسرائیل است، در مقدمه کتاب خود دربارهٔ جامعهشناسی سکوت مینویسد: «در دوران کودکی ام شاهد بودم دوستان عربی که در مدرسه با ما بودند گاهی اخراج میشدند و بعد میفهمیدم که خانههایشان نیز خراب شدهاست. وقتی با خانوادهام در اینباره صحبت میکردم، پاسخ آنها سکوت بود و نصیحت به عدم ورود به این مسائل.» والدین او میدیدند، اما سکوت میکردند. مشابه این سکوت در زمان جنایتهای هولناک آلمان نازی در حق یهودیان رخ داد.
تحلیل سکوت اجتماعی بنابراین تحلیل یک پدیده اجتماعی و ریشههای آن است: مانند تحلیل جرم، تحلیل خودکشی، تحلیل اعتراضات اجتماعی، تحلیل انقلابهای سیاسی.
سکوت بازتابنده ساخت تبعیضآمیز قدرت است. اگر در جایگاه مسلط هستید، دوست ندارید در مورد وضعیت افراد تحت سلطه چیزی بشنوید. اگر مرد هستید، دوست ندارید در جمعی قرار بگیرید که از رنج زنان در آن گفتگو میشود. اگر سفیدپوست هستید دوست ندارید شنونده بحث رنج سیاه پوستان باشید و اگر شیعه هستید دوست ندارید از رنج و مشکلات اقلیتهای دینی در ایران بشنوید.
به عبارتی، با فیلتر کردن گیرندهها، راه را برای سکوت خود فراهم میکنید. آنگاه لزومی نخواهد داشت که فکر کنید چرا زندانی عرب داریم؟ چرا زندانی کُرد داریم؟ چرا زندانی بلوچ و ترک داریم؟ دلیلی ندارید به این سئوالات فکر کنید چرا که اطلاعی از آنها ندارید. همانگونه که اکنون بسیاری از کسانی که در زمان قتلهای دهه ۶۰ و بعد از آن مسئولیت داشتند میگویند که آن زمان «بیاطلاع» بودند. گرچه در خاطرات و نوشتههای آنها آمدهاست که «چیزهایی میشنیدیم»، اما آن «چیزها» را جدی نمیگرفتند. آن «ندانستن» و «بی اطلاع» بودن فرایندی فعالانه و کنشگرانه بود. سکوت منفعلانه نیست، کنشی فعال و هدفمند است.
در عصر جدید و با وجود فضای مجازی جدید این کنشگری فعالانه را زمانی متوجه میشوید که میخواهید از گروهی لفت دهید یا آنفالو کنید. با خارج شدن از گروهها و صفحات مجازی که اخبار اقلیتها را منعکس میکنند، با زدن دکمه نشنیدن و ندیدن زمینه سکوت را فراهم میکنید.
همه اینها را گفتم تا به سکوت مرکز در برابر زندانیان سیاسی غیر فارس برسم. شاید فکر کنید تنها به این دلیل که در حاشیه هستند مسکوت میمانند. اما اینگونه نیست. دلیل اصلی این سکوت در غیرفارس بودن آنهاست. میخواهید بدانید چرا؟ به این دلیل که در ماههای گذشته بسیار از سپیده قلیان شنیدید، اما کلمه ای دربارهٔ زندانیان سیاسی عرب نشنیدید. آری، اگر تنها توانستید نام یکی از زندانیان سیاسی غیرفارس را به خاطر آورید، میتوانید بگویید که کنش سیاسی شما تبعیضآمیز نیست، آلوده به شائبههای نژادی نیست. اشتباه نکنید، نگفتم مطلبی دربارهٔ آنها منتشر کردهاید، میگویم اسمی از آنها شنیده یا نامی از آنها به خاطر دارید.
این لیست (https://t.me/adagha/154) اسامی بیش از ۲۸۰ زندانی سیاسی عرب را که صفحه تلگرامی ناقوس منتشر کرده اینجا میگذارم. با نام و مشخصات. جرات کنید و پرس و جو کنید و بنویسید که دروغ است. تنها بپرسید که آیا حقیقت دارد؟ و به کدامین گناه بازداشت شدهاند؟ انتظاری ندارم برای آنها کمپین راه بیندازید، نمیخواهم همانگونه که برخی برای محمدرضا خاتمی بیانیه صادر کردند، برای اینها نیز بیانیه صادر شود و از حقوق آنها دفاع شود. تنها صحت خبر را پرس و جو کنید.
همان را نیز انجام نمیدهید. نه به این دلیل که محمدرضا خاتمی را میشناسید و اینها را نمیشناسید. نه به این دلیل که سپیده قلیان را میشناسید و اینها را خیر. بلکه به این دلیل که از قضا (خودآگاه یا ناخودآگاه) در مورد برخورد دولت با فعالان غیر فارس مشکلی ندارید. گرچه نمیتوانید به این جهتگیری نژادی در کنش سیاسی خود اذعان کنید.
این سکوت شما کنشی هدفمند و فعالانه است. با آن اجازه میدهید دولت بتواند هر گونه بخواهد با این زندانیان برخورد کند. والبته شما نیز نه چیزی دیدهاید، نه چیزی شنیدهاید و نه چیزی خواهید گفت.
منبع: کانال تلگرامی «ریزوم»، کانال شخصی نویسنده