محمود احمدینژاد رئیسجمهوری پیشین ایران در اقدامی که در سالهای اخیر چندین بار از سوی وی تکرار شده به جو بایدن رئیسجمهوری منتخب آمریکا به مانند دو رئیسجمهوری اسبق ایالات متحده نامه نوشته است. احمدینژاد با ادبیات ارشادی و موعظهگونه درمقدمه نامه خویش ضمن اشاره به «اهمیت نقش دولت ایالات متحده در تحولات جهانی» خواستار «تجدیدنظر اساسی در سیاستهای سنتی دولت آمریکا» در منطقه و جهان شد. وی به جو بایدن یادآوری میکند که پس از نیمقرن تلاش سیاسی بالاخره در آخرین مرحله از حیات سیاسیاش ریاستجمهوری آمریکا به وی سپرده شده و «باید از این فرصت برای جبران خطاهای زمامداری آمریکا» بهره ببرد.
احمدینژاد که زمزمه نامزدی وی در انتخابات پیشروی ریاستجمهوری ایران میرود و بسیاری اقدامات اخیر وی بهویژه ارسال نامه به رئیسجمهوری منتخب آمریکا را در این راستا ارزیابی میکنند در چهار بند توصیاتی برای تغییر سیاست منطقهای و جهانی آمریکا به جوبایدن ارائه میدهد. وی با سکوت نسبت به شرایط کنونی مردم ایران در بند اول از نامه به «انحصار ثروت و قدرت در جهان» و «دموکراسی کنترل شده» اشاره کرده و عملکرد اقلیت حاکم بر دنیا را عامل شرایط کنونی جهان بیان میکند.
احمدینژاد در بند دوم نامه خود با استفاده از ادبیات رایج مقامات ایرانی هزینههایی که آمریکا برای برنامههای نظامی و امیتی و تبلیغی صرف کرده را دلیل «سلطهگری ایالات متحده» برشمرده است. احمدینژاد در ادامه به جو بادیدن گوشزد میکند که «دوران امپراتوریهای جهانی» به پایان رسیده و نشانههای بنبست در سیاستهای جهانی آمریکا هم در داخل و هم در خارج از این کشور قابل مشاهده است.
رئیسجمهوری پیشین ایران با توسل به نظریه توطئه و یادآوری نامهنگاری با دو رئیسجمهوری اسبق آمریکا اظهار میدارد که باراک اوباماو دونالد ترامپ فرصت تغییر را با «تسلیمشدن در برابر سرمایهداران پشت صحنه سیاست آمریکا» از دست دادند.
احمدینژاد در بند آخر از نامه خود به روابط ایران و آمریکا میپردازد. وی ضمن اشاره به «نارضایتی مردم ایران از نحوه اداره کشور» اظهار میدارد مردم ایران به شرایط پیش از انقلاب که آمریکا سلطه خود را بر ایران اعمال میکرد برنخواهند گشت. او اشاره میکند که هر دو ملت ایران و آمریکا از شرایط خصمانه و وضعیت ناخواسته تحمیلی موجود ناخرسند هستند.»
احمدینژاد که در سالهای آخر ریاستجمهوریش متمایل به نظریه «مکتب ایرانی» مطرح شده از سوی اسفندیار رحیممشایی معاون اول خود شده بود در این نامه نیز تلاش کرده بر پایه آن نظریه به جو بایدن یادآوری کند که «حوزه پر افتخار ایران بزرگ فرهنگی» و «مردمان اقالیم سیاسی متعدد آن» متأثر از «نام پر آوازه کوروش کبیر» جلوگاه علوم و فنون و حکمتهای فلسفی است. وی ادامه میدهد که ایرانیان «با توکل بر خدا و تکیه بر میراث گرانقدر همه پیامبران، مصلحان، مجاهدان و..» به دنبال برپایی نظمی جدید نه برپایه رقابت قطبهای قدرت بلکه بر اساس ثبات، آرامش و پیشرفت هستند.
احمدینژاد در پایان ابراز میدارد که بهترین اقدام در چارچوب منافع دو ملت ایران و آمریکا این است که «عقلای دو طرف بر اساس عدالت و احترام» تقابل را به تعامل تغییر دهند.
نامه احمدینژاد پس از آن نگاشته شد که برخی منابع خبری از دیدار وی با مجتبی خامنهای فرزند ارشد رهبر ایران سخن گفته بودند. در آن دیدار که در منزل غلامعلی حدادعادل پدر زن مجتبی خامنهای صورت گرفت سخنانی در رابطه با موافقت مشروط رهبر ایران با نامزدی احمدینژاد در انتخابات پیشروی ریاستجمهوری شده است. تحرکات اخیر احمدینژاد از جمله حضور رسانهای و نامه وی به جو بایدن رئیسجمهوری آمریکا ضمن این که نشانگر چراغ سبز مراکز مهم قدرت به او است، از تلاش مقامات عالی ایران برای تحت الشعاع قراردادن موج جدید اعتراضات مردمی و گرمکردن تنور انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1400 نیز حکایت دارد.