موسسه بینالمللی مطالعات ایران (رسانه) که به خدمات مشاورهای و پژوهشهای استراتژیک تخصصی در رابطه با رسانههای مربوط به ایران میپردازد؛ کتابی را با عنوان «ساختارهای حکومتی در ایران» منتشر کرده است. این کتاب کنکاشی است تا ماهیت در هم تنیده نظام سیاسی حاکم بر ایران، با پرداختن به قوای سهگانه این کشور و همچنین «نهاد رهبری» که چهارمین مرجع قدرت در درون این نظام پیچیده به شمار میرود را رائه کند.
«محمد عبدالله بنی حمیم» و «دکتر منی عبدالفتاح عباس» نویسندگان این کتاب 181 صفحهای سعی کردهاند در فصل نخست کتاب به قضیه «ولی فقیه» و «قدرت مطلقه» و همچنین دخالتهای ولی فقیه که در قانون پیش بینی شده و میزان این دخالتها در همه نهادهای دولتی و نهادهای وابسته به او بپردازند.
در این فصل علاوه بر مسائل مربوط به نهادهای وابسته به قوه قضائیه مانند دادگاههای عمومی، نظامی، انقلاب، روحانیت، دیوان عالی کشور و دیوان عدالت اداری به قدرت اجرایی رئیسجمهوری، معاونین او و کابینه دولت، مسئولیتها و وظائف اجرایی آنها، اداره امور خارجی، و اداره امور نظامی پرداخته شده است.
فصل دوم نیز به هژمونی «رهبر» بر نظام سیاسی ایران و «تعاملات و عملکردها در سایه نظام سیاسی ایران» نگاهی دقیق انداخته است.
در این فصل نهاد ریاست جمهوری و محدودیتهای نقش این نهاد در سایه ولی فقیه توضیح داده میشود. همچنین به قوه مقننه به عنوان یک سقف تعيين شده در اختیارات پرداخته شده و مجلس شورای اسلامی در کنار شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام – که به طور مستقیم به رهبر مرتبط است – مورد بررسی قرار میگیرند.
در فصل دوم به قوه قضاییه و دشواره استقلال آن با توجه به اختیارات ولی فقیه می پردازد، و همچنین جریانهای سیاسی در چارچوب نظام سیاسی ایران – یعنی اصولگرایان، اصلاح طلبان و اعتدالگرایان – نیز مورد بحث و بررسی قرار می گیرند.
در فصل آخر این کتاب «مشروعیت نظام سیاسی در ایران بین تئوری و واقعیت» نامگذاری شده است که به عناصر مشروعیت نظام سیاسی در ایران به لحاظ میزان خشنودی عمومی از رهبر، نظام سیاسی، سیاستها و عملکردها، پیروی از چارچوب فکری، قانون اساسی و عقیدتی، و بحران بینالمللی نظام سیاسی ایران به شکل جامعی پرداخته است.
این فصل همچنین بر پیامدهای بحران مشروعیت در درون نظام سیاسی ایران تاکید دارد که ناخشنودی عمومی رو به افزایش، مداخلات فزاینده حکومت، عملکرد ضعیف رژیم ایران و نبود اعتماد بین المللی به این رژیم نمایانگر آن هستند.
در این فصل، تمرکز بر آن است که چگونه نظام سیاسی ایران با این بحران مشروعیت از طریق نادیده انگاشتن آن، بی تفاوتی به مطالبات عمومی، سرکوب شدید، ارائه تصویری مندرس از دموکراسی و ایجاد بحران های خارجی و داخلی از راه دخالت های منطقه ای برخورد می کند.
در پایان کتاب «ساختارهای حکومتی در ایران»، سه سناریوی در حال تکوین را که نظام سیاسی ایران ممکن است دچار آن شود مطرح می کند: اصلاح و تغییر نظام سیاسی ایران، سقوط رژیم، و بقای حکومت همانگونه که هست. در هر حال، تحولات سریع و پی در پی که ممکن است رخ دهد نیز در نظر گرفته شده اند که می توانند نظام سیاسی ایران را از انسجام کنونی خود بی بهره کنند. امری که به فروپاشیدن آن به طرز غیر منتظره در سطح داخلی و خارجی منجر خواهد شد.